شب دوست داشتنی
شب دوست داشتنی
Port 6
پدر کوک: سلام خانم ا/ت باعث افتخارمه دعوتمو پذیرفتین
ا/ت: سلام اقای جئون همچنین
بفرمائید بشینید
کاری داشتین باهام؟
پدر کوک: ممنون دخترم
بله از شما یه درخواستی داشتم
میتونین بپذیرین؟
ا/ت: بله بستگی داره چه درخواستی هست
پدر کوک: ببین دخترم پسرمم رو میشناسی؟؟ اقای جئون جونکوک؟
ا/ت: بله ببله میشناسم چطور
پدر کوک: ببین دخترم میخوام تو باهاش قرار بزاری
در اون هنگام کوک اومد تو
کوک: چیشده اینجا چخبره پدر چی میگین
ا/ت: .......
پدر کوک: دخترم همینجوری نگاه نکن جوابتو بگو
کوک: پدر بسه دیگه یه نفرو زور نکن
ا/ت: ام چیزه نه بابا زور چیه اخه وقت میخوام تا بهش فکر کنم بعداشم من اقای جونکوک را نمیشناسم اخلاقا
پدرکوک: درست میگی دخترم بهت وقت میدم حالا میتونی بری
کوک: فعلا خانم ا/ت
ا/ت رفت
ویو کوک
وای وقتی اومدم تو دیدم همون دختره همونی که دیشب بخاطرش اونجوری شدم اینجاست خیلی عصبی و خیلی خوشحال بودم از این قضیه
پدرکوک: کوک تو فکری؟
نکنه فکرت به جاهای بد کشیده ها
کوک: نه پدر فقط کنجکاوم چرا اونو انتخاب کردین؟
پدر کوک: پسرم این دختر همچی داره بعداشم خیلی بهم میاین نگاه به قیافه کیوتش نکن ذهن منحرف و شیطانی داره😉
کوک: پدر😒 منظورتون اینه من دلم از این دختر های شیطون میخواد که همش برام شیطون بازی کنه
؟
پدر کوک: نه بابا😂 خودت گفتی جوابمو دیگه چی بگم بعداشم امروز چهارشنبه است تو باشگاه داری برو بزار من به کارام برسم
کوک: باشه پدر فعلا انقدرم به فکر من نباش دیگه خودم میدونم چیکار کنم
ویو ا/ت
وقتی پدرش همچین چیزی گفت خیلی خوشحال شده بودم ولی وقتی اون قیافه سکسی و وحشی پسرشو دیدم یهو ترسیدم نمیدونم چرا ولی انگار اون رو سکسیشو دیده بودم ولی بازم خیلی خوردنی بود وای(زد تو گوش خودش) ا/ت به خودت بیا شیطون
ویو کوک
نمیدونم براچی ولی دلم میخواست با دختره قرار بزارم دیگه قطعا عاشقش شده بودم و مطمئن بودم نمیدونم چرا وقتی دیدم پاهاش لختیه غیرتی شدم روش و عصبی شدم
ویو پدر کوک
بهتره زودتر قرار بزارن باید هرجور شده دختررو راضی کنم
پرش زمانی به فردا ساعت ۹صبح
......
پارت بعدیییی
Port 6
پدر کوک: سلام خانم ا/ت باعث افتخارمه دعوتمو پذیرفتین
ا/ت: سلام اقای جئون همچنین
بفرمائید بشینید
کاری داشتین باهام؟
پدر کوک: ممنون دخترم
بله از شما یه درخواستی داشتم
میتونین بپذیرین؟
ا/ت: بله بستگی داره چه درخواستی هست
پدر کوک: ببین دخترم پسرمم رو میشناسی؟؟ اقای جئون جونکوک؟
ا/ت: بله ببله میشناسم چطور
پدر کوک: ببین دخترم میخوام تو باهاش قرار بزاری
در اون هنگام کوک اومد تو
کوک: چیشده اینجا چخبره پدر چی میگین
ا/ت: .......
پدر کوک: دخترم همینجوری نگاه نکن جوابتو بگو
کوک: پدر بسه دیگه یه نفرو زور نکن
ا/ت: ام چیزه نه بابا زور چیه اخه وقت میخوام تا بهش فکر کنم بعداشم من اقای جونکوک را نمیشناسم اخلاقا
پدرکوک: درست میگی دخترم بهت وقت میدم حالا میتونی بری
کوک: فعلا خانم ا/ت
ا/ت رفت
ویو کوک
وای وقتی اومدم تو دیدم همون دختره همونی که دیشب بخاطرش اونجوری شدم اینجاست خیلی عصبی و خیلی خوشحال بودم از این قضیه
پدرکوک: کوک تو فکری؟
نکنه فکرت به جاهای بد کشیده ها
کوک: نه پدر فقط کنجکاوم چرا اونو انتخاب کردین؟
پدر کوک: پسرم این دختر همچی داره بعداشم خیلی بهم میاین نگاه به قیافه کیوتش نکن ذهن منحرف و شیطانی داره😉
کوک: پدر😒 منظورتون اینه من دلم از این دختر های شیطون میخواد که همش برام شیطون بازی کنه
؟
پدر کوک: نه بابا😂 خودت گفتی جوابمو دیگه چی بگم بعداشم امروز چهارشنبه است تو باشگاه داری برو بزار من به کارام برسم
کوک: باشه پدر فعلا انقدرم به فکر من نباش دیگه خودم میدونم چیکار کنم
ویو ا/ت
وقتی پدرش همچین چیزی گفت خیلی خوشحال شده بودم ولی وقتی اون قیافه سکسی و وحشی پسرشو دیدم یهو ترسیدم نمیدونم چرا ولی انگار اون رو سکسیشو دیده بودم ولی بازم خیلی خوردنی بود وای(زد تو گوش خودش) ا/ت به خودت بیا شیطون
ویو کوک
نمیدونم براچی ولی دلم میخواست با دختره قرار بزارم دیگه قطعا عاشقش شده بودم و مطمئن بودم نمیدونم چرا وقتی دیدم پاهاش لختیه غیرتی شدم روش و عصبی شدم
ویو پدر کوک
بهتره زودتر قرار بزارن باید هرجور شده دختررو راضی کنم
پرش زمانی به فردا ساعت ۹صبح
......
پارت بعدیییی
۶۳۷
۲۰ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.