جدایی سختp1
ویو آریا
کاشکی برمیگشتی میدیدی آریات به چه روزی افتاده و شیشه مشروب خالی رو پرت کردم اونور به دیوار که در از عکس های ات بود نگاه میکردم (بچه ها دیگه ا/ت رو ات میگم ) وای تو این عکس داره میخنده تو این عکس دارههه و خوابم برد
ویو ا/ت:بعد از جدایی سختی که با آریا داشتم تا چند ماه تو خونه بودم ولی خب و آیدل بودم و کنسرتام شروع میشد تا چند روز دیگه پس آماده شدم رفتم اتاق تمرین (بچه ها من از کیپاپ هیچی نمیدونم) وارد اتاق شدم
مینا:جون خوشگل خانم بلاخره تشریف آوردن
آرزو:مگه جرعت داشت تشریف نیاره
مبینا:نه خیر بیا بغلم
پریدم بغلشون
مینا:خب ببینم بیا یکم تمرین کنیم تا چند روز دیگه کنسرت ها شروع میشه اولیش کانداسسس
۶ ماه پیش کانادا ساعت دو شب
آریا:اوف آمدم بلاخره بابات راضی کردی
ات:نه بابام میگه اگر نری کره و آیدل شی دیگه دخترم نیستی حمایت مالیت نمیکنم
آریا:پس خداحافظ عشق زندگیم یادم نمیره تو رو
ات: خداحافظ
الان
بعد چند رقص و تمرین وسایل جمع کردم که با دعا کردن که آریا نیاد کانادا کنسرتم روزم شب کردم
کاشکی برمیگشتی میدیدی آریات به چه روزی افتاده و شیشه مشروب خالی رو پرت کردم اونور به دیوار که در از عکس های ات بود نگاه میکردم (بچه ها دیگه ا/ت رو ات میگم ) وای تو این عکس داره میخنده تو این عکس دارههه و خوابم برد
ویو ا/ت:بعد از جدایی سختی که با آریا داشتم تا چند ماه تو خونه بودم ولی خب و آیدل بودم و کنسرتام شروع میشد تا چند روز دیگه پس آماده شدم رفتم اتاق تمرین (بچه ها من از کیپاپ هیچی نمیدونم) وارد اتاق شدم
مینا:جون خوشگل خانم بلاخره تشریف آوردن
آرزو:مگه جرعت داشت تشریف نیاره
مبینا:نه خیر بیا بغلم
پریدم بغلشون
مینا:خب ببینم بیا یکم تمرین کنیم تا چند روز دیگه کنسرت ها شروع میشه اولیش کانداسسس
۶ ماه پیش کانادا ساعت دو شب
آریا:اوف آمدم بلاخره بابات راضی کردی
ات:نه بابام میگه اگر نری کره و آیدل شی دیگه دخترم نیستی حمایت مالیت نمیکنم
آریا:پس خداحافظ عشق زندگیم یادم نمیره تو رو
ات: خداحافظ
الان
بعد چند رقص و تمرین وسایل جمع کردم که با دعا کردن که آریا نیاد کانادا کنسرتم روزم شب کردم
۲.۸k
۱۸ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.