-ترسناک؟توفوق العاده ای- ²¹
-ترسناک؟توفوقالعادهای- ²¹
کوک ـ عزیزم..بخدا من خودمم دیگه اونجا نرفتم..توروبخاطر من پاشو بریم ببینیم چیشدی فداتشم..
ات ـ با..باشه
کوک ـ مامانت کدوم بیمارستان بود؟
ات ـ مامانم اینجاست!
کوک ـ باشه باشه اینجاست..قبلا کدوم بیمارستان بود؟
ات ـ بیمارستان***
کوک ـ باشه نفسم..اماده شو بریم یه هوایی به سرت بخوره
ات ـ باشه..
کوکویو
ات چش شده؟ رفتارش عجیبه..
وقتی ات اماده شد رفتیم سمت بیمارستانی که مادر ات بود..
به ات گفتم میرم دستشویی ولی اومدم ببینم چه خبره..
کوک ـ پرستار..میگم بیمار اتاق ¹⁰¹ اینجان؟
پرستار ـ مگه خبر ندارین فوت کردن؟؟
کوک ـ چـ..چی؟ فوت کردن؟
پرستار ـ بله..دلم براشون میسوزه، هیچکس نیومد دیدنشون..
کوک ـ خـ..خیلی ممنون..ولی الان که فوت شدن چیکارشون کردین؟
پرستار ـ راستی الان یادم اومد..یه پسر جوون تقریبا همسن خودتون..اومد پول بیمارستان و اینجور چیزارو پرداخت کرد..
کوک ـ نگفتن کیان؟
پرستار ـ نه ولی شمارشونو دادن گفتن بدم به خانوم ات..
کوک ـ شمارشو دارین؟ میتونین بدین؟
پرستار ـ اخه گفت به کَس دیگهای ندم..
کوک ـ نامزد جئون ات هستم..ممنون میشم شماره رو بدین!
پرستار ـ اووو چشم..بفرماییـ..
ات ـ کوک؟ این زنه کیه؟
کوک ـ پرستاره عزیزم
ات ـ از کی تاحالا پرستارا به بقیه شماره میدن؟؟
کوک ـ عزیزم..میریم خونه خودت زنگ بزن خیالت راحت بشه..
ات ـ باشه..
کوک ـ بیا بریم پیش روانشنا...
ات ـ تو..میخوای منو ببری اون دیوونه خونه؟ "خنده عصبی"
کوک ـ نه عزیزم..اصلا بیا بریم خونه، چطوره؟
ات ـ هوف باشه
ـ
این پارت کلا حرف زدن🤣
راستی پیشیان..مریض شدم
شاید زیاد نیام و فیکو نزارم ولی
شماها حمایت کنین🐸❤️
کوک ـ عزیزم..بخدا من خودمم دیگه اونجا نرفتم..توروبخاطر من پاشو بریم ببینیم چیشدی فداتشم..
ات ـ با..باشه
کوک ـ مامانت کدوم بیمارستان بود؟
ات ـ مامانم اینجاست!
کوک ـ باشه باشه اینجاست..قبلا کدوم بیمارستان بود؟
ات ـ بیمارستان***
کوک ـ باشه نفسم..اماده شو بریم یه هوایی به سرت بخوره
ات ـ باشه..
کوکویو
ات چش شده؟ رفتارش عجیبه..
وقتی ات اماده شد رفتیم سمت بیمارستانی که مادر ات بود..
به ات گفتم میرم دستشویی ولی اومدم ببینم چه خبره..
کوک ـ پرستار..میگم بیمار اتاق ¹⁰¹ اینجان؟
پرستار ـ مگه خبر ندارین فوت کردن؟؟
کوک ـ چـ..چی؟ فوت کردن؟
پرستار ـ بله..دلم براشون میسوزه، هیچکس نیومد دیدنشون..
کوک ـ خـ..خیلی ممنون..ولی الان که فوت شدن چیکارشون کردین؟
پرستار ـ راستی الان یادم اومد..یه پسر جوون تقریبا همسن خودتون..اومد پول بیمارستان و اینجور چیزارو پرداخت کرد..
کوک ـ نگفتن کیان؟
پرستار ـ نه ولی شمارشونو دادن گفتن بدم به خانوم ات..
کوک ـ شمارشو دارین؟ میتونین بدین؟
پرستار ـ اخه گفت به کَس دیگهای ندم..
کوک ـ نامزد جئون ات هستم..ممنون میشم شماره رو بدین!
پرستار ـ اووو چشم..بفرماییـ..
ات ـ کوک؟ این زنه کیه؟
کوک ـ پرستاره عزیزم
ات ـ از کی تاحالا پرستارا به بقیه شماره میدن؟؟
کوک ـ عزیزم..میریم خونه خودت زنگ بزن خیالت راحت بشه..
ات ـ باشه..
کوک ـ بیا بریم پیش روانشنا...
ات ـ تو..میخوای منو ببری اون دیوونه خونه؟ "خنده عصبی"
کوک ـ نه عزیزم..اصلا بیا بریم خونه، چطوره؟
ات ـ هوف باشه
ـ
این پارت کلا حرف زدن🤣
راستی پیشیان..مریض شدم
شاید زیاد نیام و فیکو نزارم ولی
شماها حمایت کنین🐸❤️
۹۴۷
۱۸ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.