محافظ من~ ¹³

محافظ‌من~ ¹³

یعنی دیگه نمیتونم ات رو برای خودم کنم؟

ات‌ویو
هوف بلاخره مرد، چقدر سگجون بود
در اتاقو باز کردم که با کوک روبه‌رو شدم

ات ـ اینجا چیکار میکنی؟ "بیحال"
کوک ـ خوبی؟ چیشده؟
ات ـ هیچی، من میرم خونه شما هروقت اومدین بیاین
کوک ـ بریم"براید بغلش کرد رفت پیش ته"
ته ـ چیشده؟؟ "نگران"
ات ـ هیچی..هانول کو؟
ته ـ رفت خونه
ات ـ خوبه، ماهم بریم
ته ـ باشه

"داخل خونه"

ات‌ویو
به اجوما گفتم زنگ بزنه دکتر شخصیم بیاد..
هنوز جای زخمام خوب نشده بود که دوباره اضافه شد
دکتر اومد داخل اتاقم
بعداز چند دقیقه تیر رو دراورد و زخمامو بخیه زد

دکتر ـ باخودت چیکار میکنی دختر؟!
ات ـ برای کارم جونمم میدم
دکتر ـ اینهمه علاقه به کار خوب نیستشا..
ات ـ بازم ممنون دکتر..
دکتر ـ انجام وظیفه‌س

کوک‌وی
دکتر اومد بیرون
منو ته مثل ادم ندیده ها رفتیم داخل اتاق ات

کوک ـ خوبی؟ جاییت درد نمیکنه؟ چیشد اونجا؟
ته ـ برم بزنم پسره رو بکشم
ات ـ کشتمش نیاز نیست تو کاری کنی
ته ـ چی؟ چرا؟
ات ـ حالا یچی شد دیگه شما چه گیری دادین، راستی پسفردا باید بریم یه مهمونی
ته ـ الان اون مهم نیست تو خوبی؟
ات ـ اره"پوکر"
ات ـ شما دوسم دارین؟
کوک و ته ـ چییی؟
ات ـ نخودچی، رفتارتون خیلی ضایع‌س
ــ
لیلییلی
تر.یسام باشه یا مثلث عشقی؟