اون برادرناتنیم بود ☆8~
* رفت عوض کرد*
باید بهش بگم خودشو نزدیک سوبین نکنه .....
+ ته .....تههههه
_ بله ( چقدرررر زیبا)
+ ترو خدا هواست باشه خودتو بهش نشون ندی ....تو چرا لباس شنا پوشیدی ...
_ مامانت گفت بهت بگم تو استخر جشن اومدن سوبین رو بگیریم
+ آه....باشه ...ولی هواست باشه که نبینتت
_ یه شرط داره
+ اهههه چه شرطی
_ بعد از اینکه سوبین رفت میگم ...تو خودتو برای هرچیزی آماده کن
+ اههه باشه ...فقط هواست باشه
_ بابای
* همه رفتن تو استخر *
( علامت سوبین = @)
@ سلام ا.ت
+ سلام ( سرد )
@ منو ببخش ....اون ....اون اول شروع کرد
+ برام مهم نیست ...عکسه رو دید ؟منم یکی دیگه رو پیدا کردم ....تو دیگه برام بی ارزشی
@ اون همون مردست که رفت تو اتاقت ؟
رومو برگردوندم به طرف ته
_ ( چشمک)
+ خودتو نشون ندههه( زیر لب)
@ چیزی شده ؟
+ اون داداشمه
_ سلام
پریدم روی تهیونگ و پرتش کردم تو آب
م.ت سوبین جان یه لحظه میای کمک؟
شانس آوردم مامان کارش داشت
_ چیکار می کنی دیوونه
خیلی بهم نزدیک بودیم ...آنقدر قلبم تند تند میزد که نمیتونستم حرف بزنم....بهم خیره شده بودیم ...یه تیوپ جلومون رو گرفته بود ....دستش دور کم.رم بود ....( چون داشتن میافتادند ناخداگاه این به پوزیشن در اومدن)
* ته ویو *
چرا می خواستم ببوسمش .....ت.حری.ک شده بودم ....پس تصمیمو گرفتم ....سرمو بردم دم گوشش و با صدای بم گفتم
_ شرط من اینه ...
خودمو بهش نزدیک تر کردم از رو.ن های پاش گرفتم حلقشون کردم دور کمرم ا.ت رو بین دیواره ی استخر و خودم قرار دادم پیشونیم رو به پیشونیش چسبوندم و لبمو گذاشتم رو لبش...
.......................
۲۰ لایک
۱۲ کامنت
ببینید تو حال بدیمم براتون گذاشتم آخه چقدر مهربونممم🎀😌
باید بهش بگم خودشو نزدیک سوبین نکنه .....
+ ته .....تههههه
_ بله ( چقدرررر زیبا)
+ ترو خدا هواست باشه خودتو بهش نشون ندی ....تو چرا لباس شنا پوشیدی ...
_ مامانت گفت بهت بگم تو استخر جشن اومدن سوبین رو بگیریم
+ آه....باشه ...ولی هواست باشه که نبینتت
_ یه شرط داره
+ اهههه چه شرطی
_ بعد از اینکه سوبین رفت میگم ...تو خودتو برای هرچیزی آماده کن
+ اههه باشه ...فقط هواست باشه
_ بابای
* همه رفتن تو استخر *
( علامت سوبین = @)
@ سلام ا.ت
+ سلام ( سرد )
@ منو ببخش ....اون ....اون اول شروع کرد
+ برام مهم نیست ...عکسه رو دید ؟منم یکی دیگه رو پیدا کردم ....تو دیگه برام بی ارزشی
@ اون همون مردست که رفت تو اتاقت ؟
رومو برگردوندم به طرف ته
_ ( چشمک)
+ خودتو نشون ندههه( زیر لب)
@ چیزی شده ؟
+ اون داداشمه
_ سلام
پریدم روی تهیونگ و پرتش کردم تو آب
م.ت سوبین جان یه لحظه میای کمک؟
شانس آوردم مامان کارش داشت
_ چیکار می کنی دیوونه
خیلی بهم نزدیک بودیم ...آنقدر قلبم تند تند میزد که نمیتونستم حرف بزنم....بهم خیره شده بودیم ...یه تیوپ جلومون رو گرفته بود ....دستش دور کم.رم بود ....( چون داشتن میافتادند ناخداگاه این به پوزیشن در اومدن)
* ته ویو *
چرا می خواستم ببوسمش .....ت.حری.ک شده بودم ....پس تصمیمو گرفتم ....سرمو بردم دم گوشش و با صدای بم گفتم
_ شرط من اینه ...
خودمو بهش نزدیک تر کردم از رو.ن های پاش گرفتم حلقشون کردم دور کمرم ا.ت رو بین دیواره ی استخر و خودم قرار دادم پیشونیم رو به پیشونیش چسبوندم و لبمو گذاشتم رو لبش...
.......................
۲۰ لایک
۱۲ کامنت
ببینید تو حال بدیمم براتون گذاشتم آخه چقدر مهربونممم🎀😌
۶.۱k
۰۵ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.