PART ²⁵
𝑺𝒕𝒊𝒍𝒍 𝒘𝒊𝒕𝒉 𝒚𝒐𝒖
مجری: خوش اومدین خیلی ممنون که دعوت مارو قبول کردید.
ا/ت - جونگکوک: خواهش میکنم
مجری: خب نمیخواید اهنگ جدید بدید بیرون؟
جونگکوک: خب یه کار گروهی داریم که شاید بعد از خدمت سربازی منتشرش کنیم.
مجری: اهنگ سولو چطور؟
جونگکوک: فک نکنم طی یه اتفاقی تصمیم گرفتم که دیگه سولو کار نکنم.
مجری: ولی چرا
جونگکوک: نمیدونم ، ولی میخوام همون کار گروهی رو پیش ببرم.
مجری: خب ا/ت تو چی ، دوس نداری وارد گروهی شی تا اونجا که من میدونم خیلی درخواست کار داری
ا/ت: خب آره ولی ترجیح میدم که تنها کار کنم.
مجری: واو شما خیلی عجیبید ، جونگکوک دوست داره کار گروهی کنه و تو دوست داری که سولو کار کنی.
ا/ت: سلیقه ها متفاوته دیگه..
مجری: درسته ، ..... یه سری خبر پخش شده بود که شما دیگه باهم قرار نمیزارید ، درسته؟
ا/ت: ههه ، خب ....... بله
مجری: چرا
ا/ت: میدونی عشق اشتباه ممکنه که زود باعث جدایی بشه ، عشق ما ام اشتباهی بود.
جونگکوک: عشق اشتباه؟ (زیر لب)
ا/ت: ولی ما....همچنان دوستیم.
مجری: ایگوووو ، عشق اشتباهی نه نه نه . باورش سخته همه شاهد بودن که چجوری همو دوست داشتید.
ا/ت: اممم ، خب...
مجری: ما اینجا یه دستگاه جالبی داریم که...خلاصه خیلی باحاله زیاد درموردش نمیدونم ولی مکس میدونه......مکس میشه بیای برامون توضیح بدی.
مکس: سلام....خب این یه دستگاه دروغ سنجه ، این دستگاه وصل میشه به عصب های مغز ، به زبون ساده تر فکر شمارو میخونه و اون رو انتقال میده به صفحه نمایشگر کامپیوتر. اگر حرفتون با فکرتون یکی نباشه اینجا مشخص میشه.
مجری: باحاله نه؟...دوس داری امتحانش کنید؟!
ا/ت: من...خب
جونگکوک: بله ، امتحانش میکنیم.
مجری: یسسسس ، عالیههههه
راوی: مکس دستگاه رو به ا/ت و جونگکوک وصل کرد.
جونگکوک با نگاهای عصبی به ا/ت خیره شده بود و ا/ت سرشو انداخته بود پایین اما با این حال میتونست نگاهای خیره جونگکوکو رو خودش حس کنه.
مکس: خب امادس
مجری: خب اولین سوال از جونگکوکه.....هنوز ا/تو دوست داری؟
جونگکوک: ..... بله دارم
مکس: درسته
مجری: خب ا/ت ، تو هنوز جونگکوکو دوس داری؟
ا/ت: نه ندارم
مکس: ...... درسته 👍🏻
•ادامه دارد•
▪︎همیشه با تو▪︎
مجری: خوش اومدین خیلی ممنون که دعوت مارو قبول کردید.
ا/ت - جونگکوک: خواهش میکنم
مجری: خب نمیخواید اهنگ جدید بدید بیرون؟
جونگکوک: خب یه کار گروهی داریم که شاید بعد از خدمت سربازی منتشرش کنیم.
مجری: اهنگ سولو چطور؟
جونگکوک: فک نکنم طی یه اتفاقی تصمیم گرفتم که دیگه سولو کار نکنم.
مجری: ولی چرا
جونگکوک: نمیدونم ، ولی میخوام همون کار گروهی رو پیش ببرم.
مجری: خب ا/ت تو چی ، دوس نداری وارد گروهی شی تا اونجا که من میدونم خیلی درخواست کار داری
ا/ت: خب آره ولی ترجیح میدم که تنها کار کنم.
مجری: واو شما خیلی عجیبید ، جونگکوک دوست داره کار گروهی کنه و تو دوست داری که سولو کار کنی.
ا/ت: سلیقه ها متفاوته دیگه..
مجری: درسته ، ..... یه سری خبر پخش شده بود که شما دیگه باهم قرار نمیزارید ، درسته؟
ا/ت: ههه ، خب ....... بله
مجری: چرا
ا/ت: میدونی عشق اشتباه ممکنه که زود باعث جدایی بشه ، عشق ما ام اشتباهی بود.
جونگکوک: عشق اشتباه؟ (زیر لب)
ا/ت: ولی ما....همچنان دوستیم.
مجری: ایگوووو ، عشق اشتباهی نه نه نه . باورش سخته همه شاهد بودن که چجوری همو دوست داشتید.
ا/ت: اممم ، خب...
مجری: ما اینجا یه دستگاه جالبی داریم که...خلاصه خیلی باحاله زیاد درموردش نمیدونم ولی مکس میدونه......مکس میشه بیای برامون توضیح بدی.
مکس: سلام....خب این یه دستگاه دروغ سنجه ، این دستگاه وصل میشه به عصب های مغز ، به زبون ساده تر فکر شمارو میخونه و اون رو انتقال میده به صفحه نمایشگر کامپیوتر. اگر حرفتون با فکرتون یکی نباشه اینجا مشخص میشه.
مجری: باحاله نه؟...دوس داری امتحانش کنید؟!
ا/ت: من...خب
جونگکوک: بله ، امتحانش میکنیم.
مجری: یسسسس ، عالیههههه
راوی: مکس دستگاه رو به ا/ت و جونگکوک وصل کرد.
جونگکوک با نگاهای عصبی به ا/ت خیره شده بود و ا/ت سرشو انداخته بود پایین اما با این حال میتونست نگاهای خیره جونگکوکو رو خودش حس کنه.
مکس: خب امادس
مجری: خب اولین سوال از جونگکوکه.....هنوز ا/تو دوست داری؟
جونگکوک: ..... بله دارم
مکس: درسته
مجری: خب ا/ت ، تو هنوز جونگکوکو دوس داری؟
ا/ت: نه ندارم
مکس: ...... درسته 👍🏻
•ادامه دارد•
▪︎همیشه با تو▪︎
۱۵.۷k
۳۰ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.