دلم آغشته است به عطر تو.
دلم آغشته است به عطر تو.
کلمات بر می خیزند و هاج و واج به دنبال تو می گردند.
شعر بر لبانم همچون گنجشکی ست،
که به دنبال آشیان می گردد،
کنار تو.
من با تو ظهور میکنم.
با اعجاز چشمانت.
ولی اکنون؛
از چشمانم فرو می ریزی و میلغزی،
روی کاغذهای شعرم.
دلم به تنهایی ام آغشته است.
به کُنج اتاقی چسبیده ام؛
و عطر سرد فاصله را هرشب،
مسخ وار، بو میکشم.
به دوری تو آغشته ام.
کاش بودی.
کلمات بر می خیزند و هاج و واج به دنبال تو می گردند.
شعر بر لبانم همچون گنجشکی ست،
که به دنبال آشیان می گردد،
کنار تو.
من با تو ظهور میکنم.
با اعجاز چشمانت.
ولی اکنون؛
از چشمانم فرو می ریزی و میلغزی،
روی کاغذهای شعرم.
دلم به تنهایی ام آغشته است.
به کُنج اتاقی چسبیده ام؛
و عطر سرد فاصله را هرشب،
مسخ وار، بو میکشم.
به دوری تو آغشته ام.
کاش بودی.
۱۸۹
۲۰ خرداد ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.