p11ایدل شکسته
(ا/ت)
روی مبل نشسته بودم پاهامو توی شکمم جمع کرده بودم و به تصویر خودم توی تلویزیون خیره شدم بعد از دوسال پنهانی زندگی کردن عکس دریم ملودی و تیکه هایی از اجراهاشون روی صحنه ی تلویزیون بود ...
از توی تلویزیون میتونستم صدای تشویق رعداسا ی فن های توی سالن رو بشنوم ...این چیزی بود ک بیشتر از همه خوشحال و ناراحتم میکرد ...بعد از اینکه ترکشون کردم و باعث ناراحتی شون شدم هنوزم وقتی اسممون میاد ازمون حمایت میکنن ...
-ببخشید ک نا امیدتون کردم بچه ها
سرمو روی پاهام گذاشتم و چشمامو بستم
-ببخشید ک باعث نابودی رویاهاتون شدم
-ببخشید ک ب خاطر من گروهمون از هم پاچید
-ببخشید ک اینقدر ضعیف بودم و نتونستم تحمل کنم
گذاشتم بعد از 15 سال اشکام بریزه ..اشکای ک تموم این مدت پشت ی لبخند مصنوعی قایم کرده بودم ..اشکایی ک با تموم تمام حرفای خانواده ام مخفی شون کرده بودم .اشکایی ک ایینقد حجمشون زیاد شده بود ک داشتن از درون منو نابود میکردن
-ببخشید ک اونقدر ک تظاهر میکردم قوی نبودم ....ببخشید
داد میزدم و از کسایی ک دیگه تو زندگیم نداشتمشون معذرت خواهی میکردم
-ببخشید ک خودخواه بودم و فکر میکردم اگ ایدل شم زندگیم خوب میشه و زندگی شما رو هم نابود کردم
-ببخشید ک ......
نفسم گرفت و نتونستم حرفمو کامل کنم با دستم ب قفسه ی سینم ضربه زدم وقتی نفسم جا اومد ب هوای بی فایده ای ک توش از سر اجبار نفس میکشیدم زل زدم
-ببخشید ک....خودکشی کردم
(یونگی)
وارد خونه شدم ...همه جا تاریک بود ..در اتاق ا/ت رو زدم وقتی جواب نداد درو باز کردم کسی داخل نبود کل خونه رو گشتم ..حتی برای اولین با اسسمشو صدا کردم ولی هیچ کی جواب نمیداد ..با خودم گفته شاید رفته بیرون ...کمی عصبانی شدم چون بهش گفتم هیچوقت حق نداره از خونه بره بیرون ..خواستم برم اتاقم و لباسم رو عوض کنم ک چشمم ب در باز تراس افتاد ...درشو مطمئن بودم ک صبح بسته بودم ...با فکر وحشتناکی ک توی سرم رراجب ا/ت پیچید وحشت کردم ...ناخود اکاه سریع رفتم سمت تراست و با وحشت درو باز کردم و ب صحنه ی رو به روم خیره شدم
حمایتت؟
چون لایکاتون کمه میزارم تو خماری بمونید تا با اگست دی و ا/ت شوخی نکنید😂😂
روی مبل نشسته بودم پاهامو توی شکمم جمع کرده بودم و به تصویر خودم توی تلویزیون خیره شدم بعد از دوسال پنهانی زندگی کردن عکس دریم ملودی و تیکه هایی از اجراهاشون روی صحنه ی تلویزیون بود ...
از توی تلویزیون میتونستم صدای تشویق رعداسا ی فن های توی سالن رو بشنوم ...این چیزی بود ک بیشتر از همه خوشحال و ناراحتم میکرد ...بعد از اینکه ترکشون کردم و باعث ناراحتی شون شدم هنوزم وقتی اسممون میاد ازمون حمایت میکنن ...
-ببخشید ک نا امیدتون کردم بچه ها
سرمو روی پاهام گذاشتم و چشمامو بستم
-ببخشید ک باعث نابودی رویاهاتون شدم
-ببخشید ک ب خاطر من گروهمون از هم پاچید
-ببخشید ک اینقدر ضعیف بودم و نتونستم تحمل کنم
گذاشتم بعد از 15 سال اشکام بریزه ..اشکای ک تموم این مدت پشت ی لبخند مصنوعی قایم کرده بودم ..اشکایی ک با تموم تمام حرفای خانواده ام مخفی شون کرده بودم .اشکایی ک ایینقد حجمشون زیاد شده بود ک داشتن از درون منو نابود میکردن
-ببخشید ک اونقدر ک تظاهر میکردم قوی نبودم ....ببخشید
داد میزدم و از کسایی ک دیگه تو زندگیم نداشتمشون معذرت خواهی میکردم
-ببخشید ک خودخواه بودم و فکر میکردم اگ ایدل شم زندگیم خوب میشه و زندگی شما رو هم نابود کردم
-ببخشید ک ......
نفسم گرفت و نتونستم حرفمو کامل کنم با دستم ب قفسه ی سینم ضربه زدم وقتی نفسم جا اومد ب هوای بی فایده ای ک توش از سر اجبار نفس میکشیدم زل زدم
-ببخشید ک....خودکشی کردم
(یونگی)
وارد خونه شدم ...همه جا تاریک بود ..در اتاق ا/ت رو زدم وقتی جواب نداد درو باز کردم کسی داخل نبود کل خونه رو گشتم ..حتی برای اولین با اسسمشو صدا کردم ولی هیچ کی جواب نمیداد ..با خودم گفته شاید رفته بیرون ...کمی عصبانی شدم چون بهش گفتم هیچوقت حق نداره از خونه بره بیرون ..خواستم برم اتاقم و لباسم رو عوض کنم ک چشمم ب در باز تراس افتاد ...درشو مطمئن بودم ک صبح بسته بودم ...با فکر وحشتناکی ک توی سرم رراجب ا/ت پیچید وحشت کردم ...ناخود اکاه سریع رفتم سمت تراست و با وحشت درو باز کردم و ب صحنه ی رو به روم خیره شدم
حمایتت؟
چون لایکاتون کمه میزارم تو خماری بمونید تا با اگست دی و ا/ت شوخی نکنید😂😂
۱۵.۴k
۲۷ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.