وقتی از دست بزرگترین مافیا کره فرار میکنی اما . پارت اخر
وقتی از دست بزرگترین مافیا کره فرار میکنی اما . پارت اخر
+کوک تو شغلت چیه
-ا.ت .. من .. من کمپانی دارم
+پس برای چی جاسوسی میکنن .. مگه ادم خاصی هسی ؟
-عه .. نه . برای اطلاعات شرکت
+اها
*پرش زمانی (ساعت ۳:۳۷ دقیقه صبح)
ویو کوک
لباسامو پوشیدم .. به ا.تی که غرق در عالم خواب بود نگاه کردم .. من واقعا عاشق این دختر بودم .. به نظر میاد که اونم عاشق منه .. اما وقتی حقیقتو بفهمه بازم اینجوری عاشقم میمونه .؟ یا ازم متنفر میشه .. اروم سمتش قدم برداشتم و جلوش زانو زدم .. پیشونیشو بوسیدم و موهاشو نوازش کردم .
-ا.ت .. من همون مافیام .. همون مافیایی که از دستش فرار میکردی و اون مثل دیوونه هام کل شهر و دنبالت میگشت .. امشب ماموریتم . مواظب خودت باش گرلم .. *اروم
*راوی
کوک رفت .. اما افسوس .. افسوس که دختر خودشو به خواب زده بود و همه حرفای کوک رو شنیده بود . بعد از رفتن کوک .. اروم بلند شد و رو تخت نشست .. دستشو رو قلبش گزاشت و قطره اشکی از چشمش رو گونش چکید و اروم زمزمه کرد
+این سرنوشته یا نفرین ؟ *اروم
"The End"
+کوک تو شغلت چیه
-ا.ت .. من .. من کمپانی دارم
+پس برای چی جاسوسی میکنن .. مگه ادم خاصی هسی ؟
-عه .. نه . برای اطلاعات شرکت
+اها
*پرش زمانی (ساعت ۳:۳۷ دقیقه صبح)
ویو کوک
لباسامو پوشیدم .. به ا.تی که غرق در عالم خواب بود نگاه کردم .. من واقعا عاشق این دختر بودم .. به نظر میاد که اونم عاشق منه .. اما وقتی حقیقتو بفهمه بازم اینجوری عاشقم میمونه .؟ یا ازم متنفر میشه .. اروم سمتش قدم برداشتم و جلوش زانو زدم .. پیشونیشو بوسیدم و موهاشو نوازش کردم .
-ا.ت .. من همون مافیام .. همون مافیایی که از دستش فرار میکردی و اون مثل دیوونه هام کل شهر و دنبالت میگشت .. امشب ماموریتم . مواظب خودت باش گرلم .. *اروم
*راوی
کوک رفت .. اما افسوس .. افسوس که دختر خودشو به خواب زده بود و همه حرفای کوک رو شنیده بود . بعد از رفتن کوک .. اروم بلند شد و رو تخت نشست .. دستشو رو قلبش گزاشت و قطره اشکی از چشمش رو گونش چکید و اروم زمزمه کرد
+این سرنوشته یا نفرین ؟ *اروم
"The End"
۳.۶k
۲۶ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.