part43
#part43
مجید-رفتیم رسوران یه شام زدیم در بدن
بد یکم دور دور کردیم
ساعت10شب بود
رسیدیم دم خونه ترنم
ترنم-مجید
مجید-جونمم
ترنم-بیا بالا یه فیلم ببینیم بد برووو
تلوخداااااا(خودشو مظلوم میکنه)
مجید-قیافت و اونجور ینکن من میمرم الان
ترنم-قدا نکنه
بیادیگه بریم
مجید-باش
رفتیم بالا
ترنم-رفتم اتاق لباسم بایه تاب شلوارک عوض کردم
اومدم
بزار خوراکی بیارم
فیلم پیداکردی؟
مجید-هوم
ترنم-چه ژانریه
مجید-عاشقانس
ترنم-اومایگاد
نشستیم داشتیم فیلم میدیدم
که رسید به جاهایی که داشتن کارای بد بد میکردن
جلو چشای مجید و گرفتم
تو نگا نکن اینجاش
اینا بیتربیتن
مجید-خندیدم
چسبوندمش به خودم من قربونت چجوری نشم اخههه
ترنم-خوب نشو کارسختی نیکه
مجید-دراز کشیدم روکاناپه
اونم رو دراز کشید
ترنم-مجید تیشرتشو دراورده بود هوا
گرم بود
نوازش وار از روی شکمش تا سیب گلوش دستمو میکشیدم
مجید-اذیتم نکن
ترنم-چیکارمیکنم مگه
مجید-داری دیونم میکنی
ترنم- دیونت کنم چیمیشه
مجید-کارایی میکنم که خوشت نمیادا
ترنم-چیکارر
مجید-کارایی که الان نزاشتی ببیمنشونااا
ترنم-کی گفته بدم میاد
مجید-بدت نمیاد؟!
ترنم-ایششش اصلا فیلمتو ببین
قشنگ معلوم بود تحریک شده بود از اون چیزی که داشت تو شلوارش بالا پایین میشد قشنگ معلوم بود
مجید-یعنی چی من و دیونه کردی بد ولم کردی به حال خودم؟!
ترنم-هوم
مجید-اینجوری نمیشه که
گهواره ای بغلش کردم
بردمش اتاق
ترنم-چیکارمیکنییی
مجید-همون کارایی که گفتی بدت نمیاد
ترنم-مجیدددد
مجید-جانممم
بردمش تو اتاق انداختمش روتخت
ترنم-ارومااااا من میترسم
مجید-خنده ای کردم نترسس کوشولو
خیمه زدم روش شروع به خور*دن لب*اش کردم
که خودش زیچ شلوار مو بازکرد درش اورد
منم تاپشو ازتنش کندم
شروع به بوس*یدن گردن و ترقوه هاش کردم
سوتی*نشو بازکردم
کامی ازسی*نه هاش گرفتم.....
--------------------------------------------------------------------------------------------------
فرداصبح:
ترنم-باتیری که زیر دلم کشید ازخواب پاشدم
هنو تو بغلش بودم
وقتی یادم افتاد دیشب چیکاراکه نکردیم خندم گرفت
لبخندی زدم
مجید مجید پاشووو
مجید-خوابم میاد ولم کن
ترنم-مجیدددد
مجید-چشامو بازکردم چیشده خانم کشولو
ترنم-من کشولو نیستم
مجید-افاقا خیلیم کوشولو یی
ترنم-میخوام برم حموم پاشو
مجید-بدن میری بزار بخوابم
ترنم-خوب من و ول کن بگیر بخواب
مجید-باش دستام باز کردم برو
ترنم-خواستم پاشم که یادم افتاد لختم
مجید اونورونگا کن
مجید-اقا من که دیشب دیدمت
ترنم-اونور نگا کن گفتمم(عصبانی طور)
مجید- باشه باشه من تسلیمم
ترنم-رفتم یه دوش گرفتم
تو ایینه خودمو نگا کردم نگا گردنمو چیکار کردههه
بنفش بنفششش
اومدم بیرون روتین بد حموم وانجام دادم
یدونم پیرن ساحلی پوشیدم
خرس گنده هنو خواب بود
مجیدپاشووو دیگههه
مجیدددد مجیدددددد
رفتم نشستم روتخت
چقد میخوابیییی
هنو خوبه من زی*رت بودما تو اینقد خسته ای
مجید-با یحرکت کشیدمش تو بغلم
وییی من قربون خانومم بشممم
دیگه ازاین به بعد مال خود خودمیاااااا
براخود خودمممم
هیچوقت حق نداری من وتنها بزاری بریااااا
#نقطه_تاریک_زندگیم#مجید_رضوی#حامیم#رمان
مجید-رفتیم رسوران یه شام زدیم در بدن
بد یکم دور دور کردیم
ساعت10شب بود
رسیدیم دم خونه ترنم
ترنم-مجید
مجید-جونمم
ترنم-بیا بالا یه فیلم ببینیم بد برووو
تلوخداااااا(خودشو مظلوم میکنه)
مجید-قیافت و اونجور ینکن من میمرم الان
ترنم-قدا نکنه
بیادیگه بریم
مجید-باش
رفتیم بالا
ترنم-رفتم اتاق لباسم بایه تاب شلوارک عوض کردم
اومدم
بزار خوراکی بیارم
فیلم پیداکردی؟
مجید-هوم
ترنم-چه ژانریه
مجید-عاشقانس
ترنم-اومایگاد
نشستیم داشتیم فیلم میدیدم
که رسید به جاهایی که داشتن کارای بد بد میکردن
جلو چشای مجید و گرفتم
تو نگا نکن اینجاش
اینا بیتربیتن
مجید-خندیدم
چسبوندمش به خودم من قربونت چجوری نشم اخههه
ترنم-خوب نشو کارسختی نیکه
مجید-دراز کشیدم روکاناپه
اونم رو دراز کشید
ترنم-مجید تیشرتشو دراورده بود هوا
گرم بود
نوازش وار از روی شکمش تا سیب گلوش دستمو میکشیدم
مجید-اذیتم نکن
ترنم-چیکارمیکنم مگه
مجید-داری دیونم میکنی
ترنم- دیونت کنم چیمیشه
مجید-کارایی میکنم که خوشت نمیادا
ترنم-چیکارر
مجید-کارایی که الان نزاشتی ببیمنشونااا
ترنم-کی گفته بدم میاد
مجید-بدت نمیاد؟!
ترنم-ایششش اصلا فیلمتو ببین
قشنگ معلوم بود تحریک شده بود از اون چیزی که داشت تو شلوارش بالا پایین میشد قشنگ معلوم بود
مجید-یعنی چی من و دیونه کردی بد ولم کردی به حال خودم؟!
ترنم-هوم
مجید-اینجوری نمیشه که
گهواره ای بغلش کردم
بردمش اتاق
ترنم-چیکارمیکنییی
مجید-همون کارایی که گفتی بدت نمیاد
ترنم-مجیدددد
مجید-جانممم
بردمش تو اتاق انداختمش روتخت
ترنم-ارومااااا من میترسم
مجید-خنده ای کردم نترسس کوشولو
خیمه زدم روش شروع به خور*دن لب*اش کردم
که خودش زیچ شلوار مو بازکرد درش اورد
منم تاپشو ازتنش کندم
شروع به بوس*یدن گردن و ترقوه هاش کردم
سوتی*نشو بازکردم
کامی ازسی*نه هاش گرفتم.....
--------------------------------------------------------------------------------------------------
فرداصبح:
ترنم-باتیری که زیر دلم کشید ازخواب پاشدم
هنو تو بغلش بودم
وقتی یادم افتاد دیشب چیکاراکه نکردیم خندم گرفت
لبخندی زدم
مجید مجید پاشووو
مجید-خوابم میاد ولم کن
ترنم-مجیدددد
مجید-چشامو بازکردم چیشده خانم کشولو
ترنم-من کشولو نیستم
مجید-افاقا خیلیم کوشولو یی
ترنم-میخوام برم حموم پاشو
مجید-بدن میری بزار بخوابم
ترنم-خوب من و ول کن بگیر بخواب
مجید-باش دستام باز کردم برو
ترنم-خواستم پاشم که یادم افتاد لختم
مجید اونورونگا کن
مجید-اقا من که دیشب دیدمت
ترنم-اونور نگا کن گفتمم(عصبانی طور)
مجید- باشه باشه من تسلیمم
ترنم-رفتم یه دوش گرفتم
تو ایینه خودمو نگا کردم نگا گردنمو چیکار کردههه
بنفش بنفششش
اومدم بیرون روتین بد حموم وانجام دادم
یدونم پیرن ساحلی پوشیدم
خرس گنده هنو خواب بود
مجیدپاشووو دیگههه
مجیدددد مجیدددددد
رفتم نشستم روتخت
چقد میخوابیییی
هنو خوبه من زی*رت بودما تو اینقد خسته ای
مجید-با یحرکت کشیدمش تو بغلم
وییی من قربون خانومم بشممم
دیگه ازاین به بعد مال خود خودمیاااااا
براخود خودمممم
هیچوقت حق نداری من وتنها بزاری بریااااا
#نقطه_تاریک_زندگیم#مجید_رضوی#حامیم#رمان
۳.۳k
۲۳ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.