خانواده
پارت 39
کوک: بریم بستنی بخوریممم؟
یونگ: خنده*
ا/ت: بریممم ( یونگ رو بغل کردم)
کوک: بعد سفارش دادن بستنی ها و آوردن سمت میز یونگ رو خودم نشوندم و بستنی رو بهش دادم*..آروم آروم بخور سرت درد میگیره جیگر طلا ( سرشو بوسیدم*
ا/ت: توهم بخور
کوک: میخورم میخورم ( خنده) دماغت شکلاتی شده ( با دستمال مرطوب پاکش کردم)
ا/ت: مرسی
کوک: خواهش میکنم*..بریم خونه مامان بزرگ
کوک: بریم بستنی بخوریممم؟
یونگ: خنده*
ا/ت: بریممم ( یونگ رو بغل کردم)
کوک: بعد سفارش دادن بستنی ها و آوردن سمت میز یونگ رو خودم نشوندم و بستنی رو بهش دادم*..آروم آروم بخور سرت درد میگیره جیگر طلا ( سرشو بوسیدم*
ا/ت: توهم بخور
کوک: میخورم میخورم ( خنده) دماغت شکلاتی شده ( با دستمال مرطوب پاکش کردم)
ا/ت: مرسی
کوک: خواهش میکنم*..بریم خونه مامان بزرگ
۱۳.۰k
۱۶ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.