پارت43
منو برد توی یه سالن و برام گفت: اینجا امارت هفت اربابه
پنج سال میشه اینجا کار میکنم و پنج سال هفت ارباب مافیا شدن و همون روز اول به من دستور دادن شما رو دیدم روی خودم نزارم و بگم امارت یه پول داره ولی نشد چون من میدونم شما ملکه مافیا هستین و اگر دروغ بگم منو میکشین لطفا بهشون چیزی نگین
پایان فحش بک
کوک: پس لو داد؟
هلن: اگر باهاش کاری داشته باشین خیلی راحت میتونم از گروه جدا شم
نام: بی خیال فقط بخاطر به اوجما؟
هلن: درسته منم مافیا هستم ولی سنگ دل نیستم رفتار من با کسانی که توی امارتم
کار میکنن با فن های و مردم
هیچ فرقی نداره کسی از من نمیترسه من تحدیدشون
نمیکنم میگم ببین گزشتمو بفهمین
من اون قدر هم ادم بدی نیستم
هوپی: ما هم باور کردیم
هلن: برای من مهم نیس باور کردین
یا نه میخوام بدنم داستان شما چیه؟
ته: خب از آنجایی شروع شد که فهمیدیم یه هیتر مافیا داریم
تقریبا پنج سال پیش به اسم جیوان...
ما اون موقه هنوز یکم بچه بودیم و تصمیم های عجولانه
میگرفتین
این تصمیم هم مثل بقیه تصمیم هامون شد
هوپی: اولش من جین نامجون مخالف بودیم
ولی از وقتی شروع کد به تو فش دادن ما هم قبول کردیم قرار بود فقط تا یه مدت تو این کار باشید ولی...
کوک: ما مهره این بازی شدیم از ادم کشتن لذت میبردیم از برده داشتن ما از این رو به یه اروی
دیگه تبدیل شدیم ولی بازم مهربون بودیم، ولی نه با دشمنا
ته: پنج سال از اون قضیه گذشت و فقط قرار بود با صحنه سازی
کشتن روی جیوان رو کم کنیم ولی اون فهمید و بازم شروع کرد اون موقه بود اولین ادم رو کشتیم
جین: شاید به من نخوره
ادم کش بشم
ولی من اولین ادم رو کشتم
اون دستیار جیوان، جیمز
بود اونم مافیا بود ولی تقریبا برای ما جاسوسی
میکرد اون یه اتفاق غیر امدی
بود
نام: داستان ما برای مافیا شدن این بود ولی تو چی؟ چرا همه بهت میگن ملکه؟ یه ملکه مافیا هست ما هم تقریبا میشناسمش ولی اسمش..
هلن: هلنه
همه: چی؟
هلن: من همون فیای ملکه ای هستم که درباره ش حرف زدی
اره من ملکه مافیام
از وقتی جیم مرد شروع کردم به تحقیق و کم کم وارد صنعت مافیا
شدم یه ده سال از اون موقه میگذره
کوک: تو 15 سالگی؟
هلن: اولش یه دستیار ساده بودم...
پنج سال میشه اینجا کار میکنم و پنج سال هفت ارباب مافیا شدن و همون روز اول به من دستور دادن شما رو دیدم روی خودم نزارم و بگم امارت یه پول داره ولی نشد چون من میدونم شما ملکه مافیا هستین و اگر دروغ بگم منو میکشین لطفا بهشون چیزی نگین
پایان فحش بک
کوک: پس لو داد؟
هلن: اگر باهاش کاری داشته باشین خیلی راحت میتونم از گروه جدا شم
نام: بی خیال فقط بخاطر به اوجما؟
هلن: درسته منم مافیا هستم ولی سنگ دل نیستم رفتار من با کسانی که توی امارتم
کار میکنن با فن های و مردم
هیچ فرقی نداره کسی از من نمیترسه من تحدیدشون
نمیکنم میگم ببین گزشتمو بفهمین
من اون قدر هم ادم بدی نیستم
هوپی: ما هم باور کردیم
هلن: برای من مهم نیس باور کردین
یا نه میخوام بدنم داستان شما چیه؟
ته: خب از آنجایی شروع شد که فهمیدیم یه هیتر مافیا داریم
تقریبا پنج سال پیش به اسم جیوان...
ما اون موقه هنوز یکم بچه بودیم و تصمیم های عجولانه
میگرفتین
این تصمیم هم مثل بقیه تصمیم هامون شد
هوپی: اولش من جین نامجون مخالف بودیم
ولی از وقتی شروع کد به تو فش دادن ما هم قبول کردیم قرار بود فقط تا یه مدت تو این کار باشید ولی...
کوک: ما مهره این بازی شدیم از ادم کشتن لذت میبردیم از برده داشتن ما از این رو به یه اروی
دیگه تبدیل شدیم ولی بازم مهربون بودیم، ولی نه با دشمنا
ته: پنج سال از اون قضیه گذشت و فقط قرار بود با صحنه سازی
کشتن روی جیوان رو کم کنیم ولی اون فهمید و بازم شروع کرد اون موقه بود اولین ادم رو کشتیم
جین: شاید به من نخوره
ادم کش بشم
ولی من اولین ادم رو کشتم
اون دستیار جیوان، جیمز
بود اونم مافیا بود ولی تقریبا برای ما جاسوسی
میکرد اون یه اتفاق غیر امدی
بود
نام: داستان ما برای مافیا شدن این بود ولی تو چی؟ چرا همه بهت میگن ملکه؟ یه ملکه مافیا هست ما هم تقریبا میشناسمش ولی اسمش..
هلن: هلنه
همه: چی؟
هلن: من همون فیای ملکه ای هستم که درباره ش حرف زدی
اره من ملکه مافیام
از وقتی جیم مرد شروع کردم به تحقیق و کم کم وارد صنعت مافیا
شدم یه ده سال از اون موقه میگذره
کوک: تو 15 سالگی؟
هلن: اولش یه دستیار ساده بودم...
۴.۹k
۲۹ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.