Playmate p²⁴
ا/ت: حالا میشه بریم !؟
کوک: آره اره کار های ترخیص و کردم حاضر شو بریم
....عا میخای کمکت کنم
ا/ت: نه برو میام
کوک: اما آخه...
ا/ت: گفتم برو میام چرا اینجوری رفتار میکنی مگه فلجم ؟
کوک: خیل خب باشه دم در منتظرم
ا/ت:....
کوک ویو
کم لجباز بود لجباز ترم شده....
تو ماشین خوابش برد خسته شدم از بس فک کردم نمیدونستم چیکار نکردم چیکار باید کنم
ولی تنها چیزی که میدونستم این بود که تو این دنیا تنها کسی که دارم ا/ت عه پس باید همه جوره پیشش باشم بیشتر از قبل ....
رسیدم خونه گزاشتمش رو تخت گفتم تا خوابه زود برم خوراکی و هله هوله براش بخرم تا وقتی بیدار شد باهم بخوریم
.......
.......
......
کوک: ا/تتت هنوز خوابی چقدر میخوابی تو بچه
بیدارشو
ا/ت:...
کوک: عه بیدار نمیشی باشه خانم خانما خودت خواستی
ا/ت: دیونههههه یخ زدم وای واییییییییییی
کوک: هووووووو هاها قتی بهت میگم بیدارشو بیدارشو دیگه داره یادم میره یه خواهر دارم
ا/ت: غلط کردی به جهنم یادت بره برو اون ور
کوک:بیا خوبی کن ببین چی خریدم
ا/ت:....
کوک: اوم
ا/ت: ببینم!
کوک: میخای ببینی بیا پایین فیلم گزاشتم با اینا بخوریم
ا/ت: آخ جوننن
کوک:(خنده)
کوک: خب فیلم تموم شد چیکار کنیم؟
ا/ت: خواب!
کوک: یاااا چقدر میخوابی تو
ا/ت: وا الدنگ
کوک: پاشو حاظر شو بریم
ا/ت: کجا؟
کوک: یه جایی
ا/ت: چته تو نکنه دکتر بهت گفته دارم میمیرم
کوک: .....
کوک: دیونههه .... پاشو حاظر شو نکنه میخای من حاظرت کنم بچه جون
ا/ت: بمیر بابا
*تو ماشین
کوک: نخوابی ها
ا/ت: باشه
ا/ت: چرا واستادی؟
کوک: دندون به جیگر بگیر ۲ دقیقه
ا/ ت: ...
کوک: بیا
ا/ت: بستنییییییییی
کوک: این دیگه کیه دیونه شد رفت
ا/ت: خیلی هم دلت بخاد
کوک: دلم میخاد که هم خواهرمی هم اینجایی
ا/ت: هاها
ا/ت: باز چرا واستادیییی؟
کوک: پیداشون مادمازل
ا/ت: لباسسس
کوک: برو ببینم چیکار میکنی
............... بعد ۲۰ مین
کوک: به به همش اسپرت و لش خوبه اشتراکی میپوشیم ...
ا/ت:اوهوممم
کوک ویو
دروغ چرا از این شخصیت ا/ت میترسیدم کاملا شبیه بچگی هاش شده بود دلم برا اون شخصیت بچگی هاش تنگ شده بود ولی به نفع خودش نبود ولی این اطمینان و داشتم که تا وقتی پیششم آسیب نمیبینه پس بزار هرجوری دوست داره رفتار کنه
تموم کاراش دقیقا عین ۱۸ سال پیش بود
برق چشاش. لبخندش. ذوغاش. غر غر هاش. بازیگوشی هاش. و....
ولی ....
ا/ت: اینجا دیگه کجاس؟
کوک:......
کوک: آره اره کار های ترخیص و کردم حاضر شو بریم
....عا میخای کمکت کنم
ا/ت: نه برو میام
کوک: اما آخه...
ا/ت: گفتم برو میام چرا اینجوری رفتار میکنی مگه فلجم ؟
کوک: خیل خب باشه دم در منتظرم
ا/ت:....
کوک ویو
کم لجباز بود لجباز ترم شده....
تو ماشین خوابش برد خسته شدم از بس فک کردم نمیدونستم چیکار نکردم چیکار باید کنم
ولی تنها چیزی که میدونستم این بود که تو این دنیا تنها کسی که دارم ا/ت عه پس باید همه جوره پیشش باشم بیشتر از قبل ....
رسیدم خونه گزاشتمش رو تخت گفتم تا خوابه زود برم خوراکی و هله هوله براش بخرم تا وقتی بیدار شد باهم بخوریم
.......
.......
......
کوک: ا/تتت هنوز خوابی چقدر میخوابی تو بچه
بیدارشو
ا/ت:...
کوک: عه بیدار نمیشی باشه خانم خانما خودت خواستی
ا/ت: دیونههههه یخ زدم وای واییییییییییی
کوک: هووووووو هاها قتی بهت میگم بیدارشو بیدارشو دیگه داره یادم میره یه خواهر دارم
ا/ت: غلط کردی به جهنم یادت بره برو اون ور
کوک:بیا خوبی کن ببین چی خریدم
ا/ت:....
کوک: اوم
ا/ت: ببینم!
کوک: میخای ببینی بیا پایین فیلم گزاشتم با اینا بخوریم
ا/ت: آخ جوننن
کوک:(خنده)
کوک: خب فیلم تموم شد چیکار کنیم؟
ا/ت: خواب!
کوک: یاااا چقدر میخوابی تو
ا/ت: وا الدنگ
کوک: پاشو حاظر شو بریم
ا/ت: کجا؟
کوک: یه جایی
ا/ت: چته تو نکنه دکتر بهت گفته دارم میمیرم
کوک: .....
کوک: دیونههه .... پاشو حاظر شو نکنه میخای من حاظرت کنم بچه جون
ا/ت: بمیر بابا
*تو ماشین
کوک: نخوابی ها
ا/ت: باشه
ا/ت: چرا واستادی؟
کوک: دندون به جیگر بگیر ۲ دقیقه
ا/ ت: ...
کوک: بیا
ا/ت: بستنییییییییی
کوک: این دیگه کیه دیونه شد رفت
ا/ت: خیلی هم دلت بخاد
کوک: دلم میخاد که هم خواهرمی هم اینجایی
ا/ت: هاها
ا/ت: باز چرا واستادیییی؟
کوک: پیداشون مادمازل
ا/ت: لباسسس
کوک: برو ببینم چیکار میکنی
............... بعد ۲۰ مین
کوک: به به همش اسپرت و لش خوبه اشتراکی میپوشیم ...
ا/ت:اوهوممم
کوک ویو
دروغ چرا از این شخصیت ا/ت میترسیدم کاملا شبیه بچگی هاش شده بود دلم برا اون شخصیت بچگی هاش تنگ شده بود ولی به نفع خودش نبود ولی این اطمینان و داشتم که تا وقتی پیششم آسیب نمیبینه پس بزار هرجوری دوست داره رفتار کنه
تموم کاراش دقیقا عین ۱۸ سال پیش بود
برق چشاش. لبخندش. ذوغاش. غر غر هاش. بازیگوشی هاش. و....
ولی ....
ا/ت: اینجا دیگه کجاس؟
کوک:......
۱۴.۶k
۰۴ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.