پارت ۲۶ Blood moon
پارت ۲۶ Blood moon
بعد خوردن غذا...
ظرفارو جمع کردم و شستمشون گذاشتم تا
خشک بشن
از پله ها رفتم بالا
دستمو رو دستگیره گذاشتم خواستم درو باز کنم که از پشت موهام محکم کشیده شد
ا/ت:اییییی،چته وحشی
برگشتم تا ببینم کیه
ا/ت:صدا زدن بلد نیستی نه
لونا:بهتره ازش فاصله بگیری
ا/ت:برو به خودش بگو که ازم فاصله بگیره
لونا:بدون که اون ماله منه و فکر نزدیک شدن بهش رو نکن
ا/ت:(پوکر)انگار نمیفهمی چی میگم خب بزار تیکه تیکه بهت بگم اولن که ازش خوشم نمیاد دومن که چرا باید فکر نزدیک شدن بهش رو بکنم؟
داشتیم بحث میکردیم که
کوک:شما دوتا نمیتونید واسه دو دقیقه باهم کنار بیاید
لونا:من عمرا با این خانم مومیایی حتی واسه دو ثانیه کنار بیام
ا/ت:ایشششش
رفتم داخل اتاقم درو بستم رفتم روی تخت
به پهلو دراز کشیدم و پاهامو بغل کردم که چشمام گرم شد و خوابم برد
..........................................................
&چند ساعت بعد
بیدار شدمو صورتمو شستم رفتم پایین کنترل برداشتم و کنار خانم ادامس نشستم رو کاناپه
شبکه هارو بالا پایین میکردم که
لونا:کنترلو بده
ا/ت:ببخشید چی
لونا:مگه کری گفتم کنترلو بده
ا/ت:غاز عمه بازه باز عمه غازه نمیخوام
لونا:من زودتر از تو اینجا بودم
ا/ت:منم زودتر از تو کنترلو برداشتم
پاشد رفت جلوب تلویزیون ایستاد
لونا:اگه کنترلو ندی منم نمیزارم برنامه ببینی
ا/ت:باشه اینطوری که میکنی هیچکدوم نمیتونیم استفاده کنیم
داشتیم بحث
میکردیم که...
حمایت❤
شرط
۲۱ لایک
۳۰ کامنت
بعد خوردن غذا...
ظرفارو جمع کردم و شستمشون گذاشتم تا
خشک بشن
از پله ها رفتم بالا
دستمو رو دستگیره گذاشتم خواستم درو باز کنم که از پشت موهام محکم کشیده شد
ا/ت:اییییی،چته وحشی
برگشتم تا ببینم کیه
ا/ت:صدا زدن بلد نیستی نه
لونا:بهتره ازش فاصله بگیری
ا/ت:برو به خودش بگو که ازم فاصله بگیره
لونا:بدون که اون ماله منه و فکر نزدیک شدن بهش رو نکن
ا/ت:(پوکر)انگار نمیفهمی چی میگم خب بزار تیکه تیکه بهت بگم اولن که ازش خوشم نمیاد دومن که چرا باید فکر نزدیک شدن بهش رو بکنم؟
داشتیم بحث میکردیم که
کوک:شما دوتا نمیتونید واسه دو دقیقه باهم کنار بیاید
لونا:من عمرا با این خانم مومیایی حتی واسه دو ثانیه کنار بیام
ا/ت:ایشششش
رفتم داخل اتاقم درو بستم رفتم روی تخت
به پهلو دراز کشیدم و پاهامو بغل کردم که چشمام گرم شد و خوابم برد
..........................................................
&چند ساعت بعد
بیدار شدمو صورتمو شستم رفتم پایین کنترل برداشتم و کنار خانم ادامس نشستم رو کاناپه
شبکه هارو بالا پایین میکردم که
لونا:کنترلو بده
ا/ت:ببخشید چی
لونا:مگه کری گفتم کنترلو بده
ا/ت:غاز عمه بازه باز عمه غازه نمیخوام
لونا:من زودتر از تو اینجا بودم
ا/ت:منم زودتر از تو کنترلو برداشتم
پاشد رفت جلوب تلویزیون ایستاد
لونا:اگه کنترلو ندی منم نمیزارم برنامه ببینی
ا/ت:باشه اینطوری که میکنی هیچکدوم نمیتونیم استفاده کنیم
داشتیم بحث
میکردیم که...
حمایت❤
شرط
۲۱ لایک
۳۰ کامنت
۱۰.۳k
۱۱ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.