پارت 21 ازدواج اجباری
پارت 21 ازدواج اجباری
ویو ا/ت
بلند شدم رفتم دستشویی کارای مربوط رو انجام دادم و رفتم پایین غذا بخورم غذا خوردم و لباس پوشیدم هیونجین منو رسوند مدرسه و خودش رفت نمایشگاه منم رفتم داخل کلاس و نشتم روی میزم که خوابم برد و دیدم یکی تکونم داد یکی از دوستام بود گفت استاد امده منم سری بلند شدم و درس رو خودم و اخرای کلاس بود که یه برگه از طرف کاوان گرفتم بازش کردم و نوشته بود
:« اگر میخوای کل ماجرا رو بدونی بیا کافه همیشگی
منم بهش نگاه کردم و قبول کردم
ویو شوگا
از دیشب یه خواب خوش نداشتم خیلی عصبی بودم نمیدونم چیکار کنم هر چقدر به ا/ت زنگ میزنم جواب نمیده خیلی عصبیم باید باهاش حرف بزنم نمیدونم چیکار کردم
ویو ا/ت
هیونجین امد دنبالم رفتیم خونه من لباس پوشیدم ( عکس میزارم ) و رفتم آزمایشگاه آزمایش گرفتم و رفتم سنوگرافی جواب سنو و آزمایش رو گرفتم و رفتم در خونه و پشت در گذاشتمو زنگ در رو زدم و رفتم سوار ماشین شدم
ویو شوگا
در زدن در رو باز کردم دیدم جواب یه آزمایش سری گرفتم بازش کردم واسه ا/ت بود
ا/ت حامله نبود حالا نمیدونم چیکار کنم خداااااا
ویو ا/ت
ساعت 6 بود لباس پوشیدم و یه میکاپ کردم ( عکس میزارم ) و آماده شدم و یه اسنپ گرفتم رفتم سر قرار که با کاوان حرف بزنم
ویو ا/ت
بلند شدم رفتم دستشویی کارای مربوط رو انجام دادم و رفتم پایین غذا بخورم غذا خوردم و لباس پوشیدم هیونجین منو رسوند مدرسه و خودش رفت نمایشگاه منم رفتم داخل کلاس و نشتم روی میزم که خوابم برد و دیدم یکی تکونم داد یکی از دوستام بود گفت استاد امده منم سری بلند شدم و درس رو خودم و اخرای کلاس بود که یه برگه از طرف کاوان گرفتم بازش کردم و نوشته بود
:« اگر میخوای کل ماجرا رو بدونی بیا کافه همیشگی
منم بهش نگاه کردم و قبول کردم
ویو شوگا
از دیشب یه خواب خوش نداشتم خیلی عصبی بودم نمیدونم چیکار کنم هر چقدر به ا/ت زنگ میزنم جواب نمیده خیلی عصبیم باید باهاش حرف بزنم نمیدونم چیکار کردم
ویو ا/ت
هیونجین امد دنبالم رفتیم خونه من لباس پوشیدم ( عکس میزارم ) و رفتم آزمایشگاه آزمایش گرفتم و رفتم سنوگرافی جواب سنو و آزمایش رو گرفتم و رفتم در خونه و پشت در گذاشتمو زنگ در رو زدم و رفتم سوار ماشین شدم
ویو شوگا
در زدن در رو باز کردم دیدم جواب یه آزمایش سری گرفتم بازش کردم واسه ا/ت بود
ا/ت حامله نبود حالا نمیدونم چیکار کنم خداااااا
ویو ا/ت
ساعت 6 بود لباس پوشیدم و یه میکاپ کردم ( عکس میزارم ) و آماده شدم و یه اسنپ گرفتم رفتم سر قرار که با کاوان حرف بزنم
۴۲.۸k
۳۰ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.