سلام بچه ها^^ بلاخره با مادارا مصاحبه کردم😍🤩
و آمدم بهتون بگم خب شروع...
من: سلام مادارا من آمدم با شما مصاحبه کنم، اجازه هست؟
مادارا: هوم.. در مورد چی میخوای با من مصاحبه کنی بچه؟
من: دربارهی قدرتتون و چیزایه دیگه...
مادارا: خیلی خوب، موافقم!
لطفا توجه داشته باشید، من در پاسخ های خود کوتاهی نمی کنم. من افتخار می کنم و اعتماد به نفس دارم. برخی می گویند متکبر. اگر برای شنیدن پاسخ های من آماده نیستید، باید همین الان بروید.
من: نه آمادم...هیچ اشکالی نداره
مادارا: سپس بپرسید.
من: خوب...سوال اول شما چطور تونستید مجسمه گدو رو تو پیریتون گرفتید؟
مادارا: آه، مجسمه بدنام گدا. زمانی که پسر جوانی بودم، آن را یک راهب مسافر به من داد. اولش بدم اومد و انداختمش دور. اما همیشه به من برمی گشت و بعد از سالها فهمیدم که مجسمه سعی می کرد به من درسی بدهد. فروتن و مهربان بودن. بنابراین، وقتی بزرگتر بودم مجسمه را نگه داشتم.
آیا میدانید چه چیزی پشت این داستان است؟
من: نه نمیدونم...واسم توضیح بدید
مادارا: مجسمه نمایانگر شکل نهایی مهربانی است. این یک گدا بود، پست ترین و فقیرترین عضو جامعه، با این حال هنوز می خواست به من کمک کند. مهم نیست موقعیت شما، مهربانی می تواند به دیگران کمک کند. همیشه مهربان بودن آسان نیست. برای مهربانی فداکاری میخواهد، درست مثل مجسمهای که غذایش را برای من رها کرد.درسی که مجسمه سعی داشت به من بدهد این بود که باید با همه مردم مهربان باشم، حتی با دشمنانم.
من: اگه این داستان ادامه ندارد...بریم سراغ سوال بعدی؟
مادارا: خیلی خوب. سوال بعدی شما چیست؟
من: سوال بعدی...شما چرا میخواستید این دنیا را نابود کنید؟
مادارا: من می خواستم این دنیا را نابود کنم زیرا خشونت، ویرانی و نفرت دنیا را دیدم. من را منزجر کرد. من معتقد بودم که اگر قدرت انجام آنچه را که می خواهم داشته باشم، آنگاه می توانم یک دنیای عالی بسازم. جایی که در آن درد و رنج وجود ندارد، فقط صلح و عشق وجود دارد. آیا این آرزوی همه نیست؟
من: شاید باشد...من نمیدونم خوب دیگه چی؟
مادارا: هوم.. دنیا هم فاسد بود. 5 روستا و رهبران آنها پر از طمع و فساد بود و همه با هم جنگیدند و یکدیگر را کشتند. این چرخه ای بود که هرگز تمام نشد و من می خواستم آن را بشکنم. می خواستم راه بهتری را به آنها نشان دهم. آیا این دلیل شرافتمندانه ای نیست؟
من: خوب...سوال بعدی هم بپرسم یا نه؟
مادارا: بله، سوال بعدی را بپرسید.
مربوط به این پست:👇
https://wisgoon.com/pin/53154207/
به قولم عمل کردم بلاخره😅😂
فقط عکسو گنگ مادارا بالاست😎😈
من: سلام مادارا من آمدم با شما مصاحبه کنم، اجازه هست؟
مادارا: هوم.. در مورد چی میخوای با من مصاحبه کنی بچه؟
من: دربارهی قدرتتون و چیزایه دیگه...
مادارا: خیلی خوب، موافقم!
لطفا توجه داشته باشید، من در پاسخ های خود کوتاهی نمی کنم. من افتخار می کنم و اعتماد به نفس دارم. برخی می گویند متکبر. اگر برای شنیدن پاسخ های من آماده نیستید، باید همین الان بروید.
من: نه آمادم...هیچ اشکالی نداره
مادارا: سپس بپرسید.
من: خوب...سوال اول شما چطور تونستید مجسمه گدو رو تو پیریتون گرفتید؟
مادارا: آه، مجسمه بدنام گدا. زمانی که پسر جوانی بودم، آن را یک راهب مسافر به من داد. اولش بدم اومد و انداختمش دور. اما همیشه به من برمی گشت و بعد از سالها فهمیدم که مجسمه سعی می کرد به من درسی بدهد. فروتن و مهربان بودن. بنابراین، وقتی بزرگتر بودم مجسمه را نگه داشتم.
آیا میدانید چه چیزی پشت این داستان است؟
من: نه نمیدونم...واسم توضیح بدید
مادارا: مجسمه نمایانگر شکل نهایی مهربانی است. این یک گدا بود، پست ترین و فقیرترین عضو جامعه، با این حال هنوز می خواست به من کمک کند. مهم نیست موقعیت شما، مهربانی می تواند به دیگران کمک کند. همیشه مهربان بودن آسان نیست. برای مهربانی فداکاری میخواهد، درست مثل مجسمهای که غذایش را برای من رها کرد.درسی که مجسمه سعی داشت به من بدهد این بود که باید با همه مردم مهربان باشم، حتی با دشمنانم.
من: اگه این داستان ادامه ندارد...بریم سراغ سوال بعدی؟
مادارا: خیلی خوب. سوال بعدی شما چیست؟
من: سوال بعدی...شما چرا میخواستید این دنیا را نابود کنید؟
مادارا: من می خواستم این دنیا را نابود کنم زیرا خشونت، ویرانی و نفرت دنیا را دیدم. من را منزجر کرد. من معتقد بودم که اگر قدرت انجام آنچه را که می خواهم داشته باشم، آنگاه می توانم یک دنیای عالی بسازم. جایی که در آن درد و رنج وجود ندارد، فقط صلح و عشق وجود دارد. آیا این آرزوی همه نیست؟
من: شاید باشد...من نمیدونم خوب دیگه چی؟
مادارا: هوم.. دنیا هم فاسد بود. 5 روستا و رهبران آنها پر از طمع و فساد بود و همه با هم جنگیدند و یکدیگر را کشتند. این چرخه ای بود که هرگز تمام نشد و من می خواستم آن را بشکنم. می خواستم راه بهتری را به آنها نشان دهم. آیا این دلیل شرافتمندانه ای نیست؟
من: خوب...سوال بعدی هم بپرسم یا نه؟
مادارا: بله، سوال بعدی را بپرسید.
مربوط به این پست:👇
https://wisgoon.com/pin/53154207/
به قولم عمل کردم بلاخره😅😂
فقط عکسو گنگ مادارا بالاست😎😈
۳.۴k
۱۸ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.