آشنای من
پارت هفدهم
فصل هفتم
عجب کریسمسی
پاریس.پایتخت کشور فرانسه با جمیعیتی تقریبا دوازده میلیون نفری و معروف به شعر عشاق.تقریبا از هر صد نفر، نود و نه نفر دوست دارند زیر برج ایفل را با معشوقه شان قدم بزنند.ان یک نفر هم احتمال دارد یا قبلا پاریس رفته یا در این کره خاکی زندگی نمیکند.
"میخوای اتاق سه تختِ بگیریم؟"
جولی این را گفت.بعد از اینکه ساعت سه بعد از ظهر از قطار پیاده شدند.اندرو جلوتر از آدا و جولی راه رفت و یک مرد هم قد و هیکل خودش را در اغوش گرفت.جولی دهانش باز مانده بود.وقتی آدا و جولی به انها رسیدند،اندرو او را معرفی کرد.برادرش بود.آدرین.به جولی و آدا دست داد.وقتی آدا به او نگاه کرد با خود گفت چرا هیچ شباهتی بین این دو برادر نیست؟
آدرین یک ساک مشکی را به اندرو داد و بعد از انجا در میام شلوغی ناپدید شد.در راه خروج از ایستگاه قطار اندرو بیشتر درباره آدرین گفت:
" یک سیاستمدار متعصب ست، که فقط همین را از کارش میدانم."
فصل هفتم
عجب کریسمسی
پاریس.پایتخت کشور فرانسه با جمیعیتی تقریبا دوازده میلیون نفری و معروف به شعر عشاق.تقریبا از هر صد نفر، نود و نه نفر دوست دارند زیر برج ایفل را با معشوقه شان قدم بزنند.ان یک نفر هم احتمال دارد یا قبلا پاریس رفته یا در این کره خاکی زندگی نمیکند.
"میخوای اتاق سه تختِ بگیریم؟"
جولی این را گفت.بعد از اینکه ساعت سه بعد از ظهر از قطار پیاده شدند.اندرو جلوتر از آدا و جولی راه رفت و یک مرد هم قد و هیکل خودش را در اغوش گرفت.جولی دهانش باز مانده بود.وقتی آدا و جولی به انها رسیدند،اندرو او را معرفی کرد.برادرش بود.آدرین.به جولی و آدا دست داد.وقتی آدا به او نگاه کرد با خود گفت چرا هیچ شباهتی بین این دو برادر نیست؟
آدرین یک ساک مشکی را به اندرو داد و بعد از انجا در میام شلوغی ناپدید شد.در راه خروج از ایستگاه قطار اندرو بیشتر درباره آدرین گفت:
" یک سیاستمدار متعصب ست، که فقط همین را از کارش میدانم."
۵۹۶
۱۶ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.