پارت ۴
پارت ۴
جونگ کوک پرونده اش را از دکتر میگیرد .
او همراه تهیون از بیمارستان خارج می شود.
یک نفس عمیق...کشش دست و پا...شکوندن قولنج گردن...
حالا آماده ی پرسیدن...
_هی تهیون خان...بگو این آقای هان کیه و چیکارس؟
تهیون بدون حالت خاصی می گوید:"نمی خوای بدونی کجات آسیب دیده؟"
جونگ کوک پشت گردنش را می خاراند و بعد کمی مکث می پرسد:"کجا؟"
_خب...خداروشکر آسیب جدی ندیدی...وقتی بقلم کردی فقط چون سرت به زمین خورد و ...
جونگ کوک با تعجب می پرسد:"و؟"
_خب پای من رای پات بود...و ضربه خیلی محکمی بهت وارد شد...همین باعث کمر دردت شده...اوکی؟چیز خاصی نیست!باشع؟نگران نباش...
جونگ کوک داد می زند:"خب معلومه تو یه پسر جوونی و هنوز دردش رو نفهمیدی!اما واقعا؟نکنه دیوونه ای؟ها؟جواب بده..."
تهیون با صدای نسبتا بلند وسط حرف او می پرد می گوید:"من یه دخترم! چطور ممکنه همچین دردی رو احساس کنم؟!تو که بیمه داری!من کاری از دستم بر نمیاد!می فهمی؟اشتباه کردم که بهت گفتم...."
جونگ کوک با تعجب دهانش نیمه باز می ماند.
جوری که انگار شمشیری از پشت به هردو زانویش خورده باشد کمی لنگ می زند و می گوید:"د...دختر؟"
جونگ کوک پرونده اش را از دکتر میگیرد .
او همراه تهیون از بیمارستان خارج می شود.
یک نفس عمیق...کشش دست و پا...شکوندن قولنج گردن...
حالا آماده ی پرسیدن...
_هی تهیون خان...بگو این آقای هان کیه و چیکارس؟
تهیون بدون حالت خاصی می گوید:"نمی خوای بدونی کجات آسیب دیده؟"
جونگ کوک پشت گردنش را می خاراند و بعد کمی مکث می پرسد:"کجا؟"
_خب...خداروشکر آسیب جدی ندیدی...وقتی بقلم کردی فقط چون سرت به زمین خورد و ...
جونگ کوک با تعجب می پرسد:"و؟"
_خب پای من رای پات بود...و ضربه خیلی محکمی بهت وارد شد...همین باعث کمر دردت شده...اوکی؟چیز خاصی نیست!باشع؟نگران نباش...
جونگ کوک داد می زند:"خب معلومه تو یه پسر جوونی و هنوز دردش رو نفهمیدی!اما واقعا؟نکنه دیوونه ای؟ها؟جواب بده..."
تهیون با صدای نسبتا بلند وسط حرف او می پرد می گوید:"من یه دخترم! چطور ممکنه همچین دردی رو احساس کنم؟!تو که بیمه داری!من کاری از دستم بر نمیاد!می فهمی؟اشتباه کردم که بهت گفتم...."
جونگ کوک با تعجب دهانش نیمه باز می ماند.
جوری که انگار شمشیری از پشت به هردو زانویش خورده باشد کمی لنگ می زند و می گوید:"د...دختر؟"
۲.۰k
۱۲ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.