با من رجوع کن به ابتدای جسم به مرکز معطر یک نطفه به لحظ

با من رجوع کن به ابتدای جسم، به مرکز معطر یک نطفه، به لحظه‌ای که از تو آفریده شدم، با من رجوع کن.
من ناتمام مانده‌ام از تو!
اکنون کبوتران در قله‌های پستانهایم پرواز میکنند!
اکنون میان پیله لبهایم پروانه‌های بوسه در اندیشه گریز فرو رفته‌اند!
اکنون محراب جسم من آماده عبادت عشق است... با من رجوع کن!
من ناتوانم از گفتن زیرا که #دوستت-میدارم !
زیرا که دوستت میدارم حرفیست که از جهان بیهودگی‌ها و کهنه‌ها و مکرر‌ها می‌آید با من رجوع کن!.
شاید که عشق من گهواره تولد" عیسای" دیگری باشد..!

#فروغ-فرخزاد

#بر_باد_رفته
دیدگاه ها (۸)

از یک جایی به بعد یاد می گیری که دیگر خودت را درگیر "دوستت د...

#مــردها_هم_دنیـایشـان_عجیب_اسـت بیشتر از زن ها احساس دارند ...

یه وقتایی هست خسته میشم؛از دوست داشتنت...از اینکه کل روز منت...

به نظرم مهم نیست چقدر دوستش داشته باشیو چه کارایی بکنی برای ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط