چند پارتی جونگکوک ³
_ بیا اینجا ببینم ( از کمرش گرفتم پرتش کردم رو تخت، روش خیمه زدم)
+( همینجوری نگاش میکردم)
_ ( پوزخند) ( دستمو بردم سمت س*نه هاش و انگشتمو نوازش وار رو ن*پلاش میکشیدم)
+( ناله های ریزی میکردم)
+ اممم
_( پوزخند صدا دار)( روش دراز کشیدم ولی سنگینیمو روش ننداختم)
+ ( دستامو دور کمر باریکش حلقه کردم)
_( زبونمو اروم اروم رو ن*پلاش میکشیدم)
+( از لذت سرمو بردم عقب، چشامو بستم و اروم ناله میکردم)
_ امم بیب میبینم که دوسش داری ( پوزخند)
+ اوهوم..عاحح...( اروم)
_( زبونمو تند تر کشیدم که ناله میکرد، لب*مو دور ن*پلاش گذاشتم و میخوردم، محکم مک میزدم)
+عاحح..ف*ک( دستامو بردم لای موهاش)
_( مثل این بچه های ۲ ساله س*نه هاشو میخوردم)
۵ مین بعد
_( ازش جدا شدم و سرمو نزدیکش بردم، طوری که نفسام بهش میخورد)
+( به چشاش نگا میکردم که دست خودم نبود، نگاهام سمت لب*ش رفت سرشو گرفتم و به خودم نزدیکتر کردم و بوس*دمش)
_( منم باهاش همکاری میکردم کل لباشو داخل دهنم کردم)
۵ مین بعد
( هیچی به ذهنم نمیرسههههههه🥴🤯)
_( کنارش دراز کشیدم)
_ امم بیب بی نظیر بود، هی پس بگو یونجین هر روز چه لذتی میبره
+( خنده) خب عشقم اون بچس دیگه میخواد
_ ولی اونا اول مال من بودن
+ الانم هستن ( لبخند)
_( لبخند)
+ پاشو بریم صبحونه بخوریم گشنمه
_ اوهوم منم بریم
( هیچی دیگه پاشدن رفتن صبحونه بخورن😑)
The end
+( همینجوری نگاش میکردم)
_ ( پوزخند) ( دستمو بردم سمت س*نه هاش و انگشتمو نوازش وار رو ن*پلاش میکشیدم)
+( ناله های ریزی میکردم)
+ اممم
_( پوزخند صدا دار)( روش دراز کشیدم ولی سنگینیمو روش ننداختم)
+ ( دستامو دور کمر باریکش حلقه کردم)
_( زبونمو اروم اروم رو ن*پلاش میکشیدم)
+( از لذت سرمو بردم عقب، چشامو بستم و اروم ناله میکردم)
_ امم بیب میبینم که دوسش داری ( پوزخند)
+ اوهوم..عاحح...( اروم)
_( زبونمو تند تر کشیدم که ناله میکرد، لب*مو دور ن*پلاش گذاشتم و میخوردم، محکم مک میزدم)
+عاحح..ف*ک( دستامو بردم لای موهاش)
_( مثل این بچه های ۲ ساله س*نه هاشو میخوردم)
۵ مین بعد
_( ازش جدا شدم و سرمو نزدیکش بردم، طوری که نفسام بهش میخورد)
+( به چشاش نگا میکردم که دست خودم نبود، نگاهام سمت لب*ش رفت سرشو گرفتم و به خودم نزدیکتر کردم و بوس*دمش)
_( منم باهاش همکاری میکردم کل لباشو داخل دهنم کردم)
۵ مین بعد
( هیچی به ذهنم نمیرسههههههه🥴🤯)
_( کنارش دراز کشیدم)
_ امم بیب بی نظیر بود، هی پس بگو یونجین هر روز چه لذتی میبره
+( خنده) خب عشقم اون بچس دیگه میخواد
_ ولی اونا اول مال من بودن
+ الانم هستن ( لبخند)
_( لبخند)
+ پاشو بریم صبحونه بخوریم گشنمه
_ اوهوم منم بریم
( هیچی دیگه پاشدن رفتن صبحونه بخورن😑)
The end
۱۸.۹k
۱۱ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.