*
*
با دستای لرزون آیکون ویسو لمس می کنم.
- دل تنگیم برا تو عصبیم کرده، نمیگم برگرد ولي خیلي دوست داشتم اون آدم سابق مهربون و با حوصله واسه اطرافیانم باشم.
خیلي دوست داشتم دوباره از ته دل بخندم؛
خیلي دوست داشتم با مشکلاتم پر انگیزه رو بهرو شم، خیلي دوست داشتم خستگي یقمو ول کنه و بتونم امید داشته باشم.
نمیگم برگرد ولي خب منم دوست داشتم زندگي کنم.
با دم عمیقی ویسو تموم می کنم.
پوزخند می زنم.
قرار نیست بفرستمش ولی یهو دست لرزون لعنتیم نمی دونم چرا احمق بازی درمیاری و اشتباهی می فرستمش.
نفسم تو سینم حبس میشه.
مخصوصا وقتی می بینم به ثانیه نکشیده دو تا تیک می خوره.
اشکم میچکه.
باور کن قرار نبود برات بفرستم.
فقط محض دلتنگی بود.
ولی بودن تو توی پی ویم محض چیه؟ دلتنگی؟ یا .......
با دستای لرزون آیکون ویسو لمس می کنم.
- دل تنگیم برا تو عصبیم کرده، نمیگم برگرد ولي خیلي دوست داشتم اون آدم سابق مهربون و با حوصله واسه اطرافیانم باشم.
خیلي دوست داشتم دوباره از ته دل بخندم؛
خیلي دوست داشتم با مشکلاتم پر انگیزه رو بهرو شم، خیلي دوست داشتم خستگي یقمو ول کنه و بتونم امید داشته باشم.
نمیگم برگرد ولي خب منم دوست داشتم زندگي کنم.
با دم عمیقی ویسو تموم می کنم.
پوزخند می زنم.
قرار نیست بفرستمش ولی یهو دست لرزون لعنتیم نمی دونم چرا احمق بازی درمیاری و اشتباهی می فرستمش.
نفسم تو سینم حبس میشه.
مخصوصا وقتی می بینم به ثانیه نکشیده دو تا تیک می خوره.
اشکم میچکه.
باور کن قرار نبود برات بفرستم.
فقط محض دلتنگی بود.
ولی بودن تو توی پی ویم محض چیه؟ دلتنگی؟ یا .......
۲.۵k
۰۲ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.