"پروانه خونی من"
"پروانه خونی من"
🎁پارت 45🎁
ویو کوک
کوک: فهمیدی؟*داد و عصبی*
£:ـــــــــــــــــــــ
بدون هیچ حرف دیگه ای از اتاق خارج شدم سریع رفتم سوار ماشینم شدمو روشنش کردم گوشیمو از توی جیبم در اوردمو شماره بادیگاردو گرفتم..
/مکالمه بین کوک و بادیگارد/
∆: بله قربان؟
کوک: ا/ت کجاست؟*نگران*
∆: همینجاست توی اتاقتون
کوک: از در پشتی یواشکی خارجش کن بیاد بیرون اگرم جونگ سو تا نیم ساعت دیگه نرفتن میتونین بکشینشون*جدی*
∆: اما قربان...
کوک: همین که گفتم*جدی*
کوک: فهمیدی؟*جدی*
∆: بله قربان
(قطع کرد)
ساعت 5 بود باید زود برسم خونه و اماده شم.
پامو روی پدال گاز فشار دادم..
خیلی زود رسیدم حدود نیم ساعت انقد تند رانندگی کردم که راه 45 مین رو توی نیم ساعت طی کردم.
از ماشین پیاده شدم
بادیگارد رفت سوار ماشین شدو پارکش کرد
دستمو توی ی جیبم گذاشتم و وارده خونه شدم انگاری همه رفته بودن اماده بشن لیا رو دیدم با خوشحالی اومد سمتم و بهم گفت:
لیا: سلام چطوری؟خوبی؟ی خبر برات دارم که اکر بگم باورت نمیشه*لبخند*
کوک: چه خبری؟در مورد کیه؟
لیا: حدس بزن
کوک: بگو
لیا: گفتم که حدس بزن
کوک: اگر نمیگی برم بالا چون کار دارم*سرد*
لیا: باشه باشه میگم
ادامه دارد...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سلام
چطورین؟
یلداتون مبارک❤🥳🎁
پنج تا پارت هدیه براتون گذاشتم
امیدوارم تا اینجا از این فیث خوشتون اومده باشه
ببخشید اگر بد نوشتم
ممنون میشم حمایتم کنید🥺🌹
🎁پارت 45🎁
ویو کوک
کوک: فهمیدی؟*داد و عصبی*
£:ـــــــــــــــــــــ
بدون هیچ حرف دیگه ای از اتاق خارج شدم سریع رفتم سوار ماشینم شدمو روشنش کردم گوشیمو از توی جیبم در اوردمو شماره بادیگاردو گرفتم..
/مکالمه بین کوک و بادیگارد/
∆: بله قربان؟
کوک: ا/ت کجاست؟*نگران*
∆: همینجاست توی اتاقتون
کوک: از در پشتی یواشکی خارجش کن بیاد بیرون اگرم جونگ سو تا نیم ساعت دیگه نرفتن میتونین بکشینشون*جدی*
∆: اما قربان...
کوک: همین که گفتم*جدی*
کوک: فهمیدی؟*جدی*
∆: بله قربان
(قطع کرد)
ساعت 5 بود باید زود برسم خونه و اماده شم.
پامو روی پدال گاز فشار دادم..
خیلی زود رسیدم حدود نیم ساعت انقد تند رانندگی کردم که راه 45 مین رو توی نیم ساعت طی کردم.
از ماشین پیاده شدم
بادیگارد رفت سوار ماشین شدو پارکش کرد
دستمو توی ی جیبم گذاشتم و وارده خونه شدم انگاری همه رفته بودن اماده بشن لیا رو دیدم با خوشحالی اومد سمتم و بهم گفت:
لیا: سلام چطوری؟خوبی؟ی خبر برات دارم که اکر بگم باورت نمیشه*لبخند*
کوک: چه خبری؟در مورد کیه؟
لیا: حدس بزن
کوک: بگو
لیا: گفتم که حدس بزن
کوک: اگر نمیگی برم بالا چون کار دارم*سرد*
لیا: باشه باشه میگم
ادامه دارد...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سلام
چطورین؟
یلداتون مبارک❤🥳🎁
پنج تا پارت هدیه براتون گذاشتم
امیدوارم تا اینجا از این فیث خوشتون اومده باشه
ببخشید اگر بد نوشتم
ممنون میشم حمایتم کنید🥺🌹
۳.۹k
۳۰ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.