تکپارتی
#تکپارتی
#تهکوک
اگه از شیپ تهکوک بدت میاد لطفا رد کن و نخونش
علامت ته+
علامت کوکی٪
٪صبح با صدای گوشی بلند شدم وقت مدرسه بود باید زود اماده میشدم تا برم مدرسه
(پرش زمانی)
بعد اینکه اماده شدم راه افتادم تا برم مدرسه که سرم انگار به دیوار خورد سرمو بلند کردم ببینم این سفته چیه که با قیافه ای که دیدم دهنم وا موند چه خوشکل بود لعنتی
٪اه.. س. سسلااام..... بب. بخشید من.. خب.. اه
+لازم نی به تته پته بیوفتی اره میبخشمت بچه اسمت چیه من ته هستم
٪اه.. خب.. من.. خخخخخ... من کوکم خوشبختم
(از زبان ته)
پسر خیلی جذابی بود فک کنم عاشقش شدم بیخیال برم تو تا دیر نشده
(پسرا بعد اینکه درس هاشون رو تموم کردن بیرون امدن که ته درخواست داد قرار بزارن و کوک قبول کرد)
(پرش زمانی)
یک ماه از قرار گذاشتن کوک و ته میگذره یک روز کوک وقتی میخواست بره به دیدن ته اونو با ی دختر میبینه که داره میبوستش کوک از دیدن اون ناراحت میشه و از اونجا با گریه دور میشه
+کوک رو دیدم که بعد دیدن منو و دختره از اونجا با گریه رفت من چم شده بود داشتم بهش خیانت میکردم نه من باید میرفتم و از دلش درمیاوردم
(از زبان کوک)
بعد اینکه ته رو با اون دختره دیدم قلبم شکست از اونجا با گریه دور شدم رفتم لب ی پرت گاه ب سرم زد که خودمو بندازم برای همین اون کار رو کردم دنیا واسم بعد ته ارزش نداشت برای همین میخواستم از شر این دنیایی لعنتی خلاص بشم و همین کار رو هم کردم وقتی خودمو میخواستم ته رو دیدم که داره صدام میکنه
٪کوک؟؟... هن.. چ.. چی. تو تو میخوای.. نه نه نه نه کوک تو این کار رو نمیکنی درسته کوک بیا برات توضیح بدم لطفا این کار رو نکن من... من.. من دوستت دارم کوک نکن. هق هق هق
+هه دوستم داری پی چرا اون هرزه رو میبوسیدی هااااااااااا... جواب بده لعنتیییببیی خودت میدونستی که دوستت دادم عوضیییییییی(ببخشید این ی فیکه)
٪کوک.. بزار بگ...
(که یهو کوک داد زد گفت دوستتت دارم ته و ارزو میکنم با اون دختر خوشبخت بشی و یهو خودشو از پرت گاه انداخت و سیاهیییییییییی)
(۴ماه بعد)
از زبان ته
بعد اینکه کوک رفت من دیگه ته قبلی نبودم با همه بد رفتاری میکردم
امروز اخرین روز من بود سیگارم رو انداختم پایین و لبه ی همون پرت گاهی که کوک خودشو انداخت وایستادم
+هه..... کوک... صدامو میشنوی....... دارم میام پیشت منو بببخش عشق زندگیم من بد بودم.... هق... هق... هق... هق
(ته خودشو پرت کرد و رفت پیش کوک و داستان اونا در اینجا به پایان رسید)
#تهکوک
اگه از شیپ تهکوک بدت میاد لطفا رد کن و نخونش
علامت ته+
علامت کوکی٪
٪صبح با صدای گوشی بلند شدم وقت مدرسه بود باید زود اماده میشدم تا برم مدرسه
(پرش زمانی)
بعد اینکه اماده شدم راه افتادم تا برم مدرسه که سرم انگار به دیوار خورد سرمو بلند کردم ببینم این سفته چیه که با قیافه ای که دیدم دهنم وا موند چه خوشکل بود لعنتی
٪اه.. س. سسلااام..... بب. بخشید من.. خب.. اه
+لازم نی به تته پته بیوفتی اره میبخشمت بچه اسمت چیه من ته هستم
٪اه.. خب.. من.. خخخخخ... من کوکم خوشبختم
(از زبان ته)
پسر خیلی جذابی بود فک کنم عاشقش شدم بیخیال برم تو تا دیر نشده
(پسرا بعد اینکه درس هاشون رو تموم کردن بیرون امدن که ته درخواست داد قرار بزارن و کوک قبول کرد)
(پرش زمانی)
یک ماه از قرار گذاشتن کوک و ته میگذره یک روز کوک وقتی میخواست بره به دیدن ته اونو با ی دختر میبینه که داره میبوستش کوک از دیدن اون ناراحت میشه و از اونجا با گریه دور میشه
+کوک رو دیدم که بعد دیدن منو و دختره از اونجا با گریه رفت من چم شده بود داشتم بهش خیانت میکردم نه من باید میرفتم و از دلش درمیاوردم
(از زبان کوک)
بعد اینکه ته رو با اون دختره دیدم قلبم شکست از اونجا با گریه دور شدم رفتم لب ی پرت گاه ب سرم زد که خودمو بندازم برای همین اون کار رو کردم دنیا واسم بعد ته ارزش نداشت برای همین میخواستم از شر این دنیایی لعنتی خلاص بشم و همین کار رو هم کردم وقتی خودمو میخواستم ته رو دیدم که داره صدام میکنه
٪کوک؟؟... هن.. چ.. چی. تو تو میخوای.. نه نه نه نه کوک تو این کار رو نمیکنی درسته کوک بیا برات توضیح بدم لطفا این کار رو نکن من... من.. من دوستت دارم کوک نکن. هق هق هق
+هه دوستم داری پی چرا اون هرزه رو میبوسیدی هااااااااااا... جواب بده لعنتیییببیی خودت میدونستی که دوستت دادم عوضیییییییی(ببخشید این ی فیکه)
٪کوک.. بزار بگ...
(که یهو کوک داد زد گفت دوستتت دارم ته و ارزو میکنم با اون دختر خوشبخت بشی و یهو خودشو از پرت گاه انداخت و سیاهیییییییییی)
(۴ماه بعد)
از زبان ته
بعد اینکه کوک رفت من دیگه ته قبلی نبودم با همه بد رفتاری میکردم
امروز اخرین روز من بود سیگارم رو انداختم پایین و لبه ی همون پرت گاهی که کوک خودشو انداخت وایستادم
+هه..... کوک... صدامو میشنوی....... دارم میام پیشت منو بببخش عشق زندگیم من بد بودم.... هق... هق... هق... هق
(ته خودشو پرت کرد و رفت پیش کوک و داستان اونا در اینجا به پایان رسید)
۲۴.۸k
۱۳ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.