I love to hate you

Ⓟ⑥
+ بله
یهو چاقو رو گذاشت زیر گلوم و زر زر کردناش رو شروع کرد
» اگه ببینم از این لحظه به بعد با اوپام بگردی خودم با این چاقو تیکه تیکه تیکه میکنم
+ من از کوک جدا نمیشم خواستم اینو بکنم تو کله پوکت خانم رزا
» عه اینجوریاست
+مثلا میخوای چیکار کنی؟
» حالا میبینی
+ یهو یه دردی و حس کردم و سیاهی مطلق تا اینکه صدای کوک رو شنیدم و کم کم چشمام رو باز کردم
_ جینسو چشماتو باز کن حالت خوبه؟ ( باترس و نگرانی)
+ عاییی سرم اره خوبم فقط یکم سرم درد میکنه؟
_ این رزای ... ( یه فحشی در نظر بگیرید) باهات چیکار کرد که ۲ ساعته بیهوشی؟
+ نمیدونم داشت تهدیدم میکرد که یدفعه یه دردی رو حس کردم و دیگه بیهوش شدم
_ الان به خدمت میرسم
» زنیکه هرزه بیا اینجا ببینم
__________________
کوک ویو
موهای رزا رو کشیدم و کلی تنبیه ش کردم و موهاش که تا کمرش بلند بود از بچگی خیلی دوست داشت بلند کنه  رو از ته قیچی کردم خیلی دلم خنک شد
» اوپااااااااااا داری چیکار میکنی
_ صد بار بهت گفتم بدم میاد با اون دهن کثیفت بهم بگی اوپااااااا ( با داد)
» موهای قشنگمممممم( با گریه)