✓خانم....... خانم...... خانم وینا (تکون دادنش)
✓خانم....... خانم...... خانم وینا (تکون دادنش)
+ب.. بله؟
✓رسیدیم پیاده بشین
+باشه کولمو برداشتم پیاده شدم بادیگارد چمدونم برد بالا منم رفتم بالا دوتا بادیگارد
جلوی در ورودی وایساده بودن رفتم داخل خونه در از پشت سه تا قفل زدم کل برقارو روشن کردم حتی برق سرویس بهداشتی گشنم بود ولی اول رفتم لباسامو چیدم یه دوش اب گرم گرفتم اومدم بیرون موهام خشک و شونه کردم بالا بستم یه لباس راحتی پوشیدم رفتم تو آشپزخونه نودلیت درست کردم خوردم
از ترسم موقع خواب گذاشتم تلوزیون لامپا روشن بمونه (نخندید ولی منم شب تو خونه تنها باشم تلوزیون کل لامپا روشنه🤡🩸) خوابیدم .......
یک هفته بعد:
امروز میخواستم برم خونه خسته شدم درک اصلا هرچی میشه کولمو برداشتم رفتم پایین بادیگاردا جلومو گرفتن
✓کجا خانم؟
+میخوام برمممممم خونهههههه منو ببر خونمون خسته شدمممممم
✓گباش بزارید به ارباب بگم
رفت سمت ماشین داشت زنگ میزد که یه ون مشکی کنارم وایساد چندنفر پیاده شدن
اومدن سمتم خواستم جیغ بزنم دستمال گذاشت رو دهنم فقطت یادمه بادیگارد برگشت یه تیر خورد بهش سیاهی....
ویو پدر وینا (علامتش پ و)
دختره هرزه بیهوش بود پرتش کردن جلوم
کنارم یه سطل آب یخ بود خالی کردم رو صورتش که پرید پوزخند زدم رفتم سمتش عقب عقب میرفت
پ و: چقد دخترم بزرگ شده میدونی چیه بابا از وقتی پاتو گذاشتی تو زندگیم فقطت باعث دردسرم شدی الانم داداشات در به در دنبالتن هه و من تورو میدم دست کسی ک همش مراقبت بودن ندوزدت
کسی که بابت تو پول خوبی رو بهم میده
جونکوک اگر ببینت دیگه نیازی نیست اینجا باشم
+مگ من چیکارت....... کردم
محکم زدم توگوشش ک گوشه لبش پاره شد ... ــ
شرطا:
لایک: 15
کامنت: 15
نتم تموم شد شاید دیر به دیر بزارم
+ب.. بله؟
✓رسیدیم پیاده بشین
+باشه کولمو برداشتم پیاده شدم بادیگارد چمدونم برد بالا منم رفتم بالا دوتا بادیگارد
جلوی در ورودی وایساده بودن رفتم داخل خونه در از پشت سه تا قفل زدم کل برقارو روشن کردم حتی برق سرویس بهداشتی گشنم بود ولی اول رفتم لباسامو چیدم یه دوش اب گرم گرفتم اومدم بیرون موهام خشک و شونه کردم بالا بستم یه لباس راحتی پوشیدم رفتم تو آشپزخونه نودلیت درست کردم خوردم
از ترسم موقع خواب گذاشتم تلوزیون لامپا روشن بمونه (نخندید ولی منم شب تو خونه تنها باشم تلوزیون کل لامپا روشنه🤡🩸) خوابیدم .......
یک هفته بعد:
امروز میخواستم برم خونه خسته شدم درک اصلا هرچی میشه کولمو برداشتم رفتم پایین بادیگاردا جلومو گرفتن
✓کجا خانم؟
+میخوام برمممممم خونهههههه منو ببر خونمون خسته شدمممممم
✓گباش بزارید به ارباب بگم
رفت سمت ماشین داشت زنگ میزد که یه ون مشکی کنارم وایساد چندنفر پیاده شدن
اومدن سمتم خواستم جیغ بزنم دستمال گذاشت رو دهنم فقطت یادمه بادیگارد برگشت یه تیر خورد بهش سیاهی....
ویو پدر وینا (علامتش پ و)
دختره هرزه بیهوش بود پرتش کردن جلوم
کنارم یه سطل آب یخ بود خالی کردم رو صورتش که پرید پوزخند زدم رفتم سمتش عقب عقب میرفت
پ و: چقد دخترم بزرگ شده میدونی چیه بابا از وقتی پاتو گذاشتی تو زندگیم فقطت باعث دردسرم شدی الانم داداشات در به در دنبالتن هه و من تورو میدم دست کسی ک همش مراقبت بودن ندوزدت
کسی که بابت تو پول خوبی رو بهم میده
جونکوک اگر ببینت دیگه نیازی نیست اینجا باشم
+مگ من چیکارت....... کردم
محکم زدم توگوشش ک گوشه لبش پاره شد ... ــ
شرطا:
لایک: 15
کامنت: 15
نتم تموم شد شاید دیر به دیر بزارم
۵.۹k
۱۴ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.