عجب دوشنبه ای می شود
عجب دوشنبه ای می شود
با موهایی پریشان
چشمانت را
به من بدوزی و با عشوه هایت
صدایم بزنی ، لعنتی...!
روانم از تو گرم است و نفسم تو را میخواهد
آنوقت
مات تماشایت شوم
فریاد بزنم
آه تو ای پرنسس دلربا ،
ای ماه زمانم
ای حضرت عشق
با چشمانی زیبا
حریر ابریشمین موها و اندامی چون مینا
زیباترین اعجاز خدا در زمینی
و گرمای نفس هایت
آنقدر مطبوع است
که اقیانوس آغوشم را پر می کند
از بذر عشق
و زندگی را
در درونم فریاد می کند
با موهایی پریشان
چشمانت را
به من بدوزی و با عشوه هایت
صدایم بزنی ، لعنتی...!
روانم از تو گرم است و نفسم تو را میخواهد
آنوقت
مات تماشایت شوم
فریاد بزنم
آه تو ای پرنسس دلربا ،
ای ماه زمانم
ای حضرت عشق
با چشمانی زیبا
حریر ابریشمین موها و اندامی چون مینا
زیباترین اعجاز خدا در زمینی
و گرمای نفس هایت
آنقدر مطبوع است
که اقیانوس آغوشم را پر می کند
از بذر عشق
و زندگی را
در درونم فریاد می کند
۸.۵k
۲۸ فروردین ۱۴۰۲