عشق خون اشامی پارت پنج
رزیتا:این جونگ کوک دیدم که روی تختش یک دختر که داره خونش میخوره
انقدر خونش خورد که خونش تخلیه شده بود مرده بود ترسیدم یک دفعه چشماش به من خورد بود اون چشاش واقعا ن منو می ترسوند با چشای عصبانی و لبش هم جاش خونی بود و دستشم یک چاقو بود
رزیتا :ببخشید دیگه اشتباه امدم در کوبیدم واقعان ترسیدم دلم نمیخواد شبیه این خون اشام های بدجنس بشم....که خون ادم ها رو میخوره یک دفعه در باز شد دیدم جونگ کوک گفتم اینجا چیکار داری
جونگکوک:یک اینکه چرا امدی اتاقم
دو اینکه بدون اجازه وارد اتاقم شدی
سه اینکه من هر جا دلم بخواد میرم
چهاره دوستم ندارم کسی منو در حال غذاخوردن ببین
رزیتا:خب دیدم نزدیک ترین اتاق اتاق تو که ازت بپرسم لباس ندارم چی بپوشم
جونگکوک:همراه من بیا باهاش رفتیم رزیتا :اتاقش یک در بود که کلی لباس توش بود و یکی از لباساشو بهم داد یک هودی طوسی ویک شلوار سیاه رفتم پوشیدم گفتم لباسش خیلی بزرگ هودیش تا زانو پام و شلوارشم انقدر بزرگ بود که پاینش تازدم رفتم بخوابم که صدای رعد برق شنیدم خیلی از صدای رعد برق میترسم چون وقتی 15سالم بود دوستم وقتی رعد برق میامد خودشو از بالکن انداخت پایین و واقعان از خودم متنفرم که کاری براش انجام ندادم پاهام جمع کردم انقدر ترسیده بودم که بدنم میلرزید صبح شده بود دیدم کلی جعبه داخل اتاقم نزدیک 10تا بود رفتم داخلش ببینم کیف کفش لباس بود ایش چرا اینا برای من لباس انتخاب کردن منم سلیقه ای دارم ولی خدایی لباسش دیدم پشمام ریخت دقیقن استایل من بود نکن اینا قدرت خوندن خاطرات دارن
اجوما: دخترم این جعبه ها رو ارباب فرستادش چون هیچی نداشتی واینکه صبحونه درست شده بیا پایین
رزیتا: بله اجوما رفتم دوش 6دقیقه گرفتم یک تیشرت اسپرت شلوار کارگو پوشیدم و ارایش کردم رفتم پایین
جیمین شوگا نامجون
تهیونگ جونگکوک:سلام
رزیتا: منم سلام کردم رفتم نشستم جز جونگکوک هم سلام شون خوب بود خیلی سرد حرف میزنه رفتم صبحانه خوردم نوشیدن رو میز بود خیلی رنگش شبیه خون بود بهرحال خوردم وقتی خوردم میخواستم بالا بیارم رفتم توی توالت بالا اوردم همی نوشیدن رو نمیدونم چرا رفتم سر میز نشستنم
نامجون: چیشده نوشیدنیش خوب نبود اخه خون انسان خوشمزه است خودم این نوشیدن درست کردم
رزیتا: وقتی گفت بلند گفتم چیی خون انسان می خواستم هرچی که خوردم بالا بیارم
هایییی
مایلید به حمایت؟
میشه ۱۵۰تایی بشیم اگه بشیم ۴پست میذارم
شرایط ۸تا لایک و ۳ فالور
اگه لایک نکنی به سوسک میگم بیاد تو خوابت 😎
🖤🕸
پیج دوم میزارم ادامه فیکhttps://wisgoon.com/jungk_oook
انقدر خونش خورد که خونش تخلیه شده بود مرده بود ترسیدم یک دفعه چشماش به من خورد بود اون چشاش واقعا ن منو می ترسوند با چشای عصبانی و لبش هم جاش خونی بود و دستشم یک چاقو بود
رزیتا :ببخشید دیگه اشتباه امدم در کوبیدم واقعان ترسیدم دلم نمیخواد شبیه این خون اشام های بدجنس بشم....که خون ادم ها رو میخوره یک دفعه در باز شد دیدم جونگ کوک گفتم اینجا چیکار داری
جونگکوک:یک اینکه چرا امدی اتاقم
دو اینکه بدون اجازه وارد اتاقم شدی
سه اینکه من هر جا دلم بخواد میرم
چهاره دوستم ندارم کسی منو در حال غذاخوردن ببین
رزیتا:خب دیدم نزدیک ترین اتاق اتاق تو که ازت بپرسم لباس ندارم چی بپوشم
جونگکوک:همراه من بیا باهاش رفتیم رزیتا :اتاقش یک در بود که کلی لباس توش بود و یکی از لباساشو بهم داد یک هودی طوسی ویک شلوار سیاه رفتم پوشیدم گفتم لباسش خیلی بزرگ هودیش تا زانو پام و شلوارشم انقدر بزرگ بود که پاینش تازدم رفتم بخوابم که صدای رعد برق شنیدم خیلی از صدای رعد برق میترسم چون وقتی 15سالم بود دوستم وقتی رعد برق میامد خودشو از بالکن انداخت پایین و واقعان از خودم متنفرم که کاری براش انجام ندادم پاهام جمع کردم انقدر ترسیده بودم که بدنم میلرزید صبح شده بود دیدم کلی جعبه داخل اتاقم نزدیک 10تا بود رفتم داخلش ببینم کیف کفش لباس بود ایش چرا اینا برای من لباس انتخاب کردن منم سلیقه ای دارم ولی خدایی لباسش دیدم پشمام ریخت دقیقن استایل من بود نکن اینا قدرت خوندن خاطرات دارن
اجوما: دخترم این جعبه ها رو ارباب فرستادش چون هیچی نداشتی واینکه صبحونه درست شده بیا پایین
رزیتا: بله اجوما رفتم دوش 6دقیقه گرفتم یک تیشرت اسپرت شلوار کارگو پوشیدم و ارایش کردم رفتم پایین
جیمین شوگا نامجون
تهیونگ جونگکوک:سلام
رزیتا: منم سلام کردم رفتم نشستم جز جونگکوک هم سلام شون خوب بود خیلی سرد حرف میزنه رفتم صبحانه خوردم نوشیدن رو میز بود خیلی رنگش شبیه خون بود بهرحال خوردم وقتی خوردم میخواستم بالا بیارم رفتم توی توالت بالا اوردم همی نوشیدن رو نمیدونم چرا رفتم سر میز نشستنم
نامجون: چیشده نوشیدنیش خوب نبود اخه خون انسان خوشمزه است خودم این نوشیدن درست کردم
رزیتا: وقتی گفت بلند گفتم چیی خون انسان می خواستم هرچی که خوردم بالا بیارم
هایییی
مایلید به حمایت؟
میشه ۱۵۰تایی بشیم اگه بشیم ۴پست میذارم
شرایط ۸تا لایک و ۳ فالور
اگه لایک نکنی به سوسک میگم بیاد تو خوابت 😎
🖤🕸
پیج دوم میزارم ادامه فیکhttps://wisgoon.com/jungk_oook
۵.۸k
۲۸ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.