بی احساس 13
#بی_احساس_13
.
(از زبان وول)
.
.
دوشب نتونستم راحت بخوابم نمیدونم چرا ولی حرفای هیون بدجوری رفته رو مخم « خسته شدم از تنها بودن تو اون خونه بزرگ » «تو اولین نفری هستی که بهش قول دادم » وقتی برم دوباره تنها میشه ولی این برای هردومون بهتره اون عاشق یکی دیگه شده درسته نقشه من جواب نداد ولی حداقل تونستم چندماهی کنارش باشم
.
.
زییییییینگ... زیننننننننگ
.
+آلو ... بفرمایید
&آلو سلام وول
+ هه این تویی .... خوبی؟!
& آره مرسی ولش کن اینا رو کی میای ایتالیا ؟! خبر داری که قراره چند ماه دیگه عروسی کنم .... زود بیا باید بریم لباس انتخاب کنیم
+ آره آره میدونم یه ۳ ماهی اینجا کار دارم کارام که تموم بشه میام پیشت
& اههه تو هم با اینکارات من نمیدونم باید زود بیای ........ دارن صدام میکنن کاری نداری من برم فعلا
+ نه برو فعلا
.
.
به هیون دروغ گفتم .... من برای یه پروژه جدید نمیرم ایتالیا میرم که تو عروسی هه این شرکت کنم و قراره یک سال اونجا باشم این جوری بهتره هیون هم منو فراموش میکنه
.
.
زیننننگ
.
زیننننننننگ
.
.
هیون ..... جواب نمیدم ...... ااااه ولش کن میرم یه دوش بگیرم
.
.
ازحموم که آمدم بیرون گوشیم رو چک کردم ( ۸ تماس از دست رفته از هیون ) هشت بار بهم زنگ زده
.
حوله رو دور خودم محکم کردم و روی تخت دراز کشیدم چشمام گرم شده بود که یکی در خونه رو میکوبید اونم خیلی وحشیانه چند لحظه ای کپ کردم ولی بعد از شنیدن صدای هیون آروم گرفتم و رفتم درو باز کردم
.
.
+ هیون چی شده ؟! چرا اینجوری در میزنی
_ خوبی ؟!؟ هشت بار بهت زنگ زدم چرا جواب ندادی ؟!
+ ااا خب حموم بودم
.
.
بعد از شنیدن کلمه حموم نگاهی به سرو وضعم انداخت و با حوله تنم روبه رو شد سرش رو چرخوند و گفت
.
.
_خوب فهمیدم حالت خوبه دیگه میرم
+ ااا .. باشه
.
.
( خونه هیون ( از زبان خودش)
.
.
من چم شدهههه ؟!؟ چرا پاشدم رفتم در خونش ؟!؟ هیون واقعا خلییی ..... اهههه بهتره برم باشگاه یکم تمرین کنم هفته دیگه مسابقه دارم .
.
(از زبان وول)
.
.
دوشب نتونستم راحت بخوابم نمیدونم چرا ولی حرفای هیون بدجوری رفته رو مخم « خسته شدم از تنها بودن تو اون خونه بزرگ » «تو اولین نفری هستی که بهش قول دادم » وقتی برم دوباره تنها میشه ولی این برای هردومون بهتره اون عاشق یکی دیگه شده درسته نقشه من جواب نداد ولی حداقل تونستم چندماهی کنارش باشم
.
.
زییییییینگ... زیننننننننگ
.
+آلو ... بفرمایید
&آلو سلام وول
+ هه این تویی .... خوبی؟!
& آره مرسی ولش کن اینا رو کی میای ایتالیا ؟! خبر داری که قراره چند ماه دیگه عروسی کنم .... زود بیا باید بریم لباس انتخاب کنیم
+ آره آره میدونم یه ۳ ماهی اینجا کار دارم کارام که تموم بشه میام پیشت
& اههه تو هم با اینکارات من نمیدونم باید زود بیای ........ دارن صدام میکنن کاری نداری من برم فعلا
+ نه برو فعلا
.
.
به هیون دروغ گفتم .... من برای یه پروژه جدید نمیرم ایتالیا میرم که تو عروسی هه این شرکت کنم و قراره یک سال اونجا باشم این جوری بهتره هیون هم منو فراموش میکنه
.
.
زیننننگ
.
زیننننننننگ
.
.
هیون ..... جواب نمیدم ...... ااااه ولش کن میرم یه دوش بگیرم
.
.
ازحموم که آمدم بیرون گوشیم رو چک کردم ( ۸ تماس از دست رفته از هیون ) هشت بار بهم زنگ زده
.
حوله رو دور خودم محکم کردم و روی تخت دراز کشیدم چشمام گرم شده بود که یکی در خونه رو میکوبید اونم خیلی وحشیانه چند لحظه ای کپ کردم ولی بعد از شنیدن صدای هیون آروم گرفتم و رفتم درو باز کردم
.
.
+ هیون چی شده ؟! چرا اینجوری در میزنی
_ خوبی ؟!؟ هشت بار بهت زنگ زدم چرا جواب ندادی ؟!
+ ااا خب حموم بودم
.
.
بعد از شنیدن کلمه حموم نگاهی به سرو وضعم انداخت و با حوله تنم روبه رو شد سرش رو چرخوند و گفت
.
.
_خوب فهمیدم حالت خوبه دیگه میرم
+ ااا .. باشه
.
.
( خونه هیون ( از زبان خودش)
.
.
من چم شدهههه ؟!؟ چرا پاشدم رفتم در خونش ؟!؟ هیون واقعا خلییی ..... اهههه بهتره برم باشگاه یکم تمرین کنم هفته دیگه مسابقه دارم .
۲.۷k
۲۴ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.