عشق مافیایی(جونگ کوک و ماریان)(p14)
بچهاااا ببینید کی اومده ادمین گشادتون بلاخره بعد از سالها پارت 14 رو نوشتم 🤝🏻😐
داشتم به خودم نگاه میکردم که یهو......
که یهو در باز شد و جونگ کوک تو چارچوب در نمایان شد از تو آینه داشتم بهش نگاه میکردم
_شام حاضره بیا بخور
+نمیخورم
_چرا
+گشنم نیست
بعد از گفتن این حرف اومد سمتم برگشتم که نگاش کنم دیدم همینجوری داره میاد نزدیک منم میرفتم عقب قدم به قدم میومد سمتم و من بیشتر به دیوار نزدیک میشدم که آخرش خوردم به دیوار
_نکنه باهام قهری
همون موقع اومد نزدیکم و منو بین خودش و دیوار گیر انداخت صورتامون فقط چند میلی متر با هم فاصله داشت
_الان با من قهری
+...........
_هوووم
+ن... نه
_پس بیا غذاتو بخور زود باش
+ب..... باشه برو اونور
_باشه من میرم توام برو صورتتو بشور لباستم عوض کن زود بیا باش
+با.... باش
ازم فاصله گرفت و رفت بیرون اووووف کثافت آدم و تا مرز سکته میبره رفتم تو دستشویی و صورتمو شستم و اومدم بیرون لباسام رو عوض کردم و رفتم بیرون دیدم جونگ کوک سر میز نشسته
_بیا غذاتو بخور الان سرد میشه
+اوووووومدممم
رفتم نشسم قاشق و ورداشتم و یکم از غذا خوردم خیلی خوشمزه بود
_چطوره(با دهن پر)
میخواستم اذیتش کنم برا همین گفتم
+ایییی چقد بد مزه شده مزه زهر مار میده
_زر نزن همینه که هست میخوای بخوا نمیخوای هم برو بگیر بخواب
انتظار نداشتم اینو بگه
+بیشعور
_عمته
+تیرت به سنگ خورد عمه ندارم(براش زبون در اورد)
داشتم به خودم نگاه میکردم که یهو......
که یهو در باز شد و جونگ کوک تو چارچوب در نمایان شد از تو آینه داشتم بهش نگاه میکردم
_شام حاضره بیا بخور
+نمیخورم
_چرا
+گشنم نیست
بعد از گفتن این حرف اومد سمتم برگشتم که نگاش کنم دیدم همینجوری داره میاد نزدیک منم میرفتم عقب قدم به قدم میومد سمتم و من بیشتر به دیوار نزدیک میشدم که آخرش خوردم به دیوار
_نکنه باهام قهری
همون موقع اومد نزدیکم و منو بین خودش و دیوار گیر انداخت صورتامون فقط چند میلی متر با هم فاصله داشت
_الان با من قهری
+...........
_هوووم
+ن... نه
_پس بیا غذاتو بخور زود باش
+ب..... باشه برو اونور
_باشه من میرم توام برو صورتتو بشور لباستم عوض کن زود بیا باش
+با.... باش
ازم فاصله گرفت و رفت بیرون اووووف کثافت آدم و تا مرز سکته میبره رفتم تو دستشویی و صورتمو شستم و اومدم بیرون لباسام رو عوض کردم و رفتم بیرون دیدم جونگ کوک سر میز نشسته
_بیا غذاتو بخور الان سرد میشه
+اوووووومدممم
رفتم نشسم قاشق و ورداشتم و یکم از غذا خوردم خیلی خوشمزه بود
_چطوره(با دهن پر)
میخواستم اذیتش کنم برا همین گفتم
+ایییی چقد بد مزه شده مزه زهر مار میده
_زر نزن همینه که هست میخوای بخوا نمیخوای هم برو بگیر بخواب
انتظار نداشتم اینو بگه
+بیشعور
_عمته
+تیرت به سنگ خورد عمه ندارم(براش زبون در اورد)
۱.۴k
۲۰ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.