*ات*
*ات*
جیمین بند اسبم رو به دست گرف و همه راه افتادیم سمت قلمرو رینجر
جیمین : خوبی؟
ات : ا..اوهوم...اممم یونجین
یونجین : هوم؟
ات : باورم نمیشه که خواهر بزرگتو نشناختی
یونجین : از اخرین بار که پیش هم بودیم خیلی خوشگلتر شدی. معلومه با این همه جذابیت نشناسمت
کوک : من با اینش موافقم (눈‸눈)
یونجین : عجب ادمی هستی..البته ادم چی بگم
کوک : تو هم خیار چنبری (눈‸눈)
یونجین : از چه لحاظ؟
کوک : کلا ویژگی خاصی نداری (눈‸눈)
ات : بس کنین دعواتونو
یونجین و کوک : چشم
تهیونگ : امیدوارم به خیر بگذره
جین : ایاف کثولو
با حرف فرمانده هممون ایستادیم
جیمین : مگه ایاف کثولو کشته نشد؟
جین : اره...ولی اینا 3تا هستن
کوک : اینا همشون ایاف کثولو هستن فقد با اندازه های متفاوت
جیهوپ : کشتن یکیشون خیلی سخت بود. و...با اینا
یونگی : سوکجین! *داد*
جین : یونگی
یونگی : معذرت میخوام
جین : چی شد...
یونگی : هیولای دیگه شناسایی شد
جین : چی؟!
پس حدسم درست بود. هیولاهای دیگه ای پشت پرده قایم شدن. پس...ممکنه اخر سر با چیزی مواجه بشم که حتی شاه میلی هم نتونسته جلوش وایسه. ولی حالا مسئله جدیه. نباید ضعیف باشم
طناب اسبم رو گرفتم و سوارش شدم
جیمین : ات
یونجین : نونا تو اسیب دیدی
یونگی : رینجر اینجا چیکار میکنن
جین : احح...بعدا توضیح میدم. فعلا حین وظیفه ایم
یونگی : خودم کشوندمشون اینجا. معذرت میخوام
ات : فرمانده مین. شما داشتین کارتونو انجام میدادین. لطفا راهنماییمون کنیم
یونگی : اینو من باید بت بگم
ات : ها؟
یونگی : خودت ایاف کثولو رو کشتی. سربازارو راهنمایی کن. اگه بخاطر اسیب نمیتونی..میدم دست سرباز جانگ
دلم نمیخواد خودمو جلو فرمانده مین ضعیف جلوه بدم.
ات : هر کاری که از دستم برمیاد رو انجام میدم
یونگی : همینو میخواستم بشنوم *لبخند*
جیمین بند اسبم رو به دست گرف و همه راه افتادیم سمت قلمرو رینجر
جیمین : خوبی؟
ات : ا..اوهوم...اممم یونجین
یونجین : هوم؟
ات : باورم نمیشه که خواهر بزرگتو نشناختی
یونجین : از اخرین بار که پیش هم بودیم خیلی خوشگلتر شدی. معلومه با این همه جذابیت نشناسمت
کوک : من با اینش موافقم (눈‸눈)
یونجین : عجب ادمی هستی..البته ادم چی بگم
کوک : تو هم خیار چنبری (눈‸눈)
یونجین : از چه لحاظ؟
کوک : کلا ویژگی خاصی نداری (눈‸눈)
ات : بس کنین دعواتونو
یونجین و کوک : چشم
تهیونگ : امیدوارم به خیر بگذره
جین : ایاف کثولو
با حرف فرمانده هممون ایستادیم
جیمین : مگه ایاف کثولو کشته نشد؟
جین : اره...ولی اینا 3تا هستن
کوک : اینا همشون ایاف کثولو هستن فقد با اندازه های متفاوت
جیهوپ : کشتن یکیشون خیلی سخت بود. و...با اینا
یونگی : سوکجین! *داد*
جین : یونگی
یونگی : معذرت میخوام
جین : چی شد...
یونگی : هیولای دیگه شناسایی شد
جین : چی؟!
پس حدسم درست بود. هیولاهای دیگه ای پشت پرده قایم شدن. پس...ممکنه اخر سر با چیزی مواجه بشم که حتی شاه میلی هم نتونسته جلوش وایسه. ولی حالا مسئله جدیه. نباید ضعیف باشم
طناب اسبم رو گرفتم و سوارش شدم
جیمین : ات
یونجین : نونا تو اسیب دیدی
یونگی : رینجر اینجا چیکار میکنن
جین : احح...بعدا توضیح میدم. فعلا حین وظیفه ایم
یونگی : خودم کشوندمشون اینجا. معذرت میخوام
ات : فرمانده مین. شما داشتین کارتونو انجام میدادین. لطفا راهنماییمون کنیم
یونگی : اینو من باید بت بگم
ات : ها؟
یونگی : خودت ایاف کثولو رو کشتی. سربازارو راهنمایی کن. اگه بخاطر اسیب نمیتونی..میدم دست سرباز جانگ
دلم نمیخواد خودمو جلو فرمانده مین ضعیف جلوه بدم.
ات : هر کاری که از دستم برمیاد رو انجام میدم
یونگی : همینو میخواستم بشنوم *لبخند*
۵۸.۶k
۲۰ آبان ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.