part. 3 Dark Love
نینا از بغلم در اومد
_دختر میدزدنت ها .خندیدم بهش کادوش رو دادم تا بعداً بازش کنه.
رفتم سر میزی که بقیه ی بچه ها بودن و یکم چرت و پرت گفتیم
همینجوری که شراب توی دستم رو میرقصوندم نگاهای سنگین کسی رو روی خودم حس کردم سرم رو بالا آوردم که دیدم یه پسر جذاب با موهای مشکی و لب های برجسته و لباسی هایی که معلوم بود از بهترین برنده زل زده به من .
یهو قلبم ضربانش رفت بالا .لعنت من چه مرگم شد .سعی کردم اهمیت ندم و با بچه ها حرف بزنم
که یهو نینا با همون پسره کراشع اومد سمتمون که یهو یادم اومد این داداششه شت چقدر از عکساش جذاب تره لعنت
بلاخره بهمون رسیدن و نینا روبه ما گفت
_بچه ها معرفی میکنم بردارم جیمین
جیمین یه نگاهی به هممون انداخت که نگاهش توی چشمای من قفل شد
نمیدونم چرا از این نگاهش ضربان قلبم رفت رو هزار
خاص نگام میکرد.
نینا شروع کرد به معرفی کردن بچه ها و دخترای اکیپم هی عشوه میومدن منم داشت از این وضع حالم بهم میخورد که نینا رو کرد به من گفت
_اینم بهترین دوستم ا.ت خیلی باهم جوریم بهتره بهم عادت کنین
+سلام خوشبختم من ا.تم
/نگاهی به سرتا پام کرد و چشماشو ریز کرد و اومد جلو و توی چند سانتیه صورتم وایساده و نگاهشو داد به چشمام .جوری زل زده بود به چشمام که دیگه داشت قورتم میداد.
........
حمایت
لایک
کامنت
دوستتون دارم🫀🤍🦋
_دختر میدزدنت ها .خندیدم بهش کادوش رو دادم تا بعداً بازش کنه.
رفتم سر میزی که بقیه ی بچه ها بودن و یکم چرت و پرت گفتیم
همینجوری که شراب توی دستم رو میرقصوندم نگاهای سنگین کسی رو روی خودم حس کردم سرم رو بالا آوردم که دیدم یه پسر جذاب با موهای مشکی و لب های برجسته و لباسی هایی که معلوم بود از بهترین برنده زل زده به من .
یهو قلبم ضربانش رفت بالا .لعنت من چه مرگم شد .سعی کردم اهمیت ندم و با بچه ها حرف بزنم
که یهو نینا با همون پسره کراشع اومد سمتمون که یهو یادم اومد این داداششه شت چقدر از عکساش جذاب تره لعنت
بلاخره بهمون رسیدن و نینا روبه ما گفت
_بچه ها معرفی میکنم بردارم جیمین
جیمین یه نگاهی به هممون انداخت که نگاهش توی چشمای من قفل شد
نمیدونم چرا از این نگاهش ضربان قلبم رفت رو هزار
خاص نگام میکرد.
نینا شروع کرد به معرفی کردن بچه ها و دخترای اکیپم هی عشوه میومدن منم داشت از این وضع حالم بهم میخورد که نینا رو کرد به من گفت
_اینم بهترین دوستم ا.ت خیلی باهم جوریم بهتره بهم عادت کنین
+سلام خوشبختم من ا.تم
/نگاهی به سرتا پام کرد و چشماشو ریز کرد و اومد جلو و توی چند سانتیه صورتم وایساده و نگاهشو داد به چشمام .جوری زل زده بود به چشمام که دیگه داشت قورتم میداد.
........
حمایت
لایک
کامنت
دوستتون دارم🫀🤍🦋
۱۴.۷k
۰۳ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۸۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.