فیک《زندگی جدید با تو》p1
ا/ت
اوفففف خسته شدم دیگه چرا کار برا آدم پیدا نمیشه اووو
یادم رفت خودمو معرفی کنم سلام من ا/ت هستم و23
سالمه پدرم وقتی بچه بودم مرد و مادرم منو با کلی بد بختی بزرگ کرد مامانم میگه بابام قمار میکرد و الکل زیاد میخورد برای همین هنوز که هنوزه داریم قرض های بابامو میدیم
مامانم یک ماه هست که مریض شده و من برای اینکه ببرمش دکتر به پول نیاز دارم ولی نمی تونم کار پیدا کنم
(علامت ا/ت+ علامت لیا× لیا دوست ا/ت)
گوشیش زنگ میخوره
×:سلاما/ت جونم خوبی؟کار پیداکردی مامانت خوبه؟
+:لیا یه نفس عمیق بکش سلام خوبم،هنوز کار پیدا نکردم
×: اووو میای کافه ببینمت؟کارِد دارم
+:آره نیم ساعت دیگه میام
×:باشه بای بای عشقمممم
+:خدافظ
لیا برعکس من دختر پرانرژی و شادی هست خیلی باهم فرق داریم اون رنگ صورتی دوست داره من مشکی اون استایل کیوت من دارک
(نیم ساعت بعد کافه ساعت 4:15)
رفتم سر میز نشستم
چند دقیقه بعد لیا اومد
×:سلام چطوری
+: اینارو توی تلفن گفتیم بگو چیکار داشتی
×:وااا زِدحال بگو ببینم چی میخوری سفارش بدم
+:یه قهوه تلخ
×:اههه چجوری قهوه میخوری
به گارسون گفت بیاد سفارش داد برای خودشم یهدونه شیک نوتلا
+:خب بگو دیگه
×:حالا بزار سفارشا بیاد
+:😒(حالت چهرش)
×:باشه بابا میگم خب من یه کار برات پیداکردم
+:واقعاااا
×: آره ببین اینجوریه که تو باید بری تو یه خونه کار کنی
+:پس خودت چی تو مگه نمی خواستی مستقل شی
×:بابام نمیزاره میگه باید توی شرکت خودش کارکنم(بچها لیا پولداره)خب با این شماره بهشون زنگ بزن
+:مرسیییی لیا خیلی دوست دارم بای بای
×:هییی کجا میری
+:دستت درد نکنه من سیرم میرم خونه
×:باشه بای.......
امیدوارم خوشتون بیاد منتظر پارت بعد باشید😉✨️
اوفففف خسته شدم دیگه چرا کار برا آدم پیدا نمیشه اووو
یادم رفت خودمو معرفی کنم سلام من ا/ت هستم و23
سالمه پدرم وقتی بچه بودم مرد و مادرم منو با کلی بد بختی بزرگ کرد مامانم میگه بابام قمار میکرد و الکل زیاد میخورد برای همین هنوز که هنوزه داریم قرض های بابامو میدیم
مامانم یک ماه هست که مریض شده و من برای اینکه ببرمش دکتر به پول نیاز دارم ولی نمی تونم کار پیدا کنم
(علامت ا/ت+ علامت لیا× لیا دوست ا/ت)
گوشیش زنگ میخوره
×:سلاما/ت جونم خوبی؟کار پیداکردی مامانت خوبه؟
+:لیا یه نفس عمیق بکش سلام خوبم،هنوز کار پیدا نکردم
×: اووو میای کافه ببینمت؟کارِد دارم
+:آره نیم ساعت دیگه میام
×:باشه بای بای عشقمممم
+:خدافظ
لیا برعکس من دختر پرانرژی و شادی هست خیلی باهم فرق داریم اون رنگ صورتی دوست داره من مشکی اون استایل کیوت من دارک
(نیم ساعت بعد کافه ساعت 4:15)
رفتم سر میز نشستم
چند دقیقه بعد لیا اومد
×:سلام چطوری
+: اینارو توی تلفن گفتیم بگو چیکار داشتی
×:وااا زِدحال بگو ببینم چی میخوری سفارش بدم
+:یه قهوه تلخ
×:اههه چجوری قهوه میخوری
به گارسون گفت بیاد سفارش داد برای خودشم یهدونه شیک نوتلا
+:خب بگو دیگه
×:حالا بزار سفارشا بیاد
+:😒(حالت چهرش)
×:باشه بابا میگم خب من یه کار برات پیداکردم
+:واقعاااا
×: آره ببین اینجوریه که تو باید بری تو یه خونه کار کنی
+:پس خودت چی تو مگه نمی خواستی مستقل شی
×:بابام نمیزاره میگه باید توی شرکت خودش کارکنم(بچها لیا پولداره)خب با این شماره بهشون زنگ بزن
+:مرسیییی لیا خیلی دوست دارم بای بای
×:هییی کجا میری
+:دستت درد نکنه من سیرم میرم خونه
×:باشه بای.......
امیدوارم خوشتون بیاد منتظر پارت بعد باشید😉✨️
۴.۹k
۲۸ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.