بارت ²۰
گوشی قطع کردم رو تخت دراز کشیدم .
•••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
۱۷سال پیش
سیلویا:اسکارلت بهش شلیک کن .
اسکارلت:زنده به گورش کنننن
پدر سیلویا:بچها از مافیا بازی خوشتون میاد نه ؟
سری تکون دادیم که بابا جفتمون بغل کرد خندان لب زد :_شما تو مافیا بودن استعداد دارین منم تو هرچی که استعداد داشته باشین حمایتتون میکنم .
•••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
با فکر به گذشته لبخند تلخی رو لبام به وجود لومد دلم برای پدرم تنگ شده بود حالا اون موقعه هایی که بهش اخم میکردم یا بخاطر ی موضوعی ازش بد میگفدم لعنت میفرسدم شاید بعضی وقتا از پدر یا ماذرت ناراحت بشی و چیزی زیر لبی راجبشون زمزمه کنی ولی وقتی اتفاقی واسشون بیفده یا اگ از دنیا برن قدرشون میفهمی و تمام خاطراتی که باهاشون داشتی جلو چشمت مث ی فیلم یک دیقه ای رد میشه ..
به خودم که اومدم صورتم و بالشت خیس خیس بود از جام بلند شدم به صورتم ابی زدم ساعت ۳نصف شب بود از دستشویی اومدم بیرون رو تخت ولو شدم نیم ساعتی بود که تو جام اینور اونور میشدم و خوابم نمیبرد تصمیم گرفدم برم سونا( همون که میری تو حموم بخار میاد اینم از توضیح😂😂😂)
در حموم باز کردم زدمش رو حالت سونا وارد حموم شدم ریلکس کردم که با چن مین صدای قفل شدن در حموم باعث شد از جام بپرم درجه سونا هکش بالاتر بالاتر میرفد و اگه ادامه پیدا میکرد خیلی گرم نیشد و من خفه میشدم چند بار با داد اسم جونگ کوک صدا زدم ولی کم کم تنفسم از بین رفد داشتم از حال میرفدم که ...
•••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
۱۷سال پیش
سیلویا:اسکارلت بهش شلیک کن .
اسکارلت:زنده به گورش کنننن
پدر سیلویا:بچها از مافیا بازی خوشتون میاد نه ؟
سری تکون دادیم که بابا جفتمون بغل کرد خندان لب زد :_شما تو مافیا بودن استعداد دارین منم تو هرچی که استعداد داشته باشین حمایتتون میکنم .
•••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
با فکر به گذشته لبخند تلخی رو لبام به وجود لومد دلم برای پدرم تنگ شده بود حالا اون موقعه هایی که بهش اخم میکردم یا بخاطر ی موضوعی ازش بد میگفدم لعنت میفرسدم شاید بعضی وقتا از پدر یا ماذرت ناراحت بشی و چیزی زیر لبی راجبشون زمزمه کنی ولی وقتی اتفاقی واسشون بیفده یا اگ از دنیا برن قدرشون میفهمی و تمام خاطراتی که باهاشون داشتی جلو چشمت مث ی فیلم یک دیقه ای رد میشه ..
به خودم که اومدم صورتم و بالشت خیس خیس بود از جام بلند شدم به صورتم ابی زدم ساعت ۳نصف شب بود از دستشویی اومدم بیرون رو تخت ولو شدم نیم ساعتی بود که تو جام اینور اونور میشدم و خوابم نمیبرد تصمیم گرفدم برم سونا( همون که میری تو حموم بخار میاد اینم از توضیح😂😂😂)
در حموم باز کردم زدمش رو حالت سونا وارد حموم شدم ریلکس کردم که با چن مین صدای قفل شدن در حموم باعث شد از جام بپرم درجه سونا هکش بالاتر بالاتر میرفد و اگه ادامه پیدا میکرد خیلی گرم نیشد و من خفه میشدم چند بار با داد اسم جونگ کوک صدا زدم ولی کم کم تنفسم از بین رفد داشتم از حال میرفدم که ...
۷.۳k
۳۱ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.