🪩عشقـ ِرومخـp³
P3: چه وون ویو:بعد که اون دوتا رفتن یهو همه شروع کردن به دست زدن من و گارام هم که نمیدونستیم قضیه از چه قراره عین هویج پوکرفیس نگاشون میکردیم:|
یهو یه دختره اومد و با هیجان گفت( علامت دختره∆) ∆وااااایییییییی شما تنها کسایی هستید که تو کل این دوترم که این هیولا ها اینجان تونستین جلوشون وایستیییید!!!! +عاااا.... چرا مگه اونا کی اَن که هیچکس تاحالا جلوشون واینستاده:/ دختره پوکر فیس شد و گفت∆اوه...! مگه شما نمیدونید اونا کین؟؟! -باید بدونیم؟! :/ ∆خبببب... پس بزار معرفیشون کنم.( انتظارها به پایان میرسددددد )اون دوتا معروف ترین و همینطور قلدرترین پسرای دانشگاهن که کل دخترا عاشقشونن و پسرا ارزو شونه بتونن با یکی ازون دوتا حرف بزنن. اونی که داشتی باهاش میجنگیدی اسمش جئون جونگ کوک و اونی که وایستاده بود و نگاه میکرد پارک جیمین ههست. جونگ کوک پسر دبیر جئون عه و این یکی دیگه از دلایلیه که هیچکس جرعت نمیکنه سمتشون بره.∆حالا ازین گزشته. میخواین چه مجازاتی براشون در نظر بگیرید؟! منو گارام بهم نگاه کردیم. -هممم... خب باید راجبش فکر کنم. و بدون اینکه سرمو بندازم پایین به زمین خیره شدم. جمعیت دورمون دیگه رفته بودن ∆عااااو راستی خودمو معرفی نکردممممم*و یه لبخند بزرک روی لبش ظاهر میشه و دستشو به سمتمون دراز میکنه* من لی سوآ هستم. میتونید سو صدام کنید^^ +چوی گارام*😊<- این قیافه رو گرفت و بهش دست داد* منم لبخند زدمو باهاش دست دادم-کیم چه وون:)<-با این قیافه. ∆هی اونا الان از باختشون به اندازه کافی عصبانی هستن بهتره برید و با دیر رفتن حرصشون ندین اونا بلخره یه راهی برای تلافی پیدا میکنن. +اره بهتره که زودتر بریم. -خب پس بریم دیگه. اومدیم بریم که گفت∆راستییی من کلاس B3 ترم دو هنرم خواستین میتونین بهم سر بزنین^^ + ماهم کلاس A1 هنر و سرگرمی هستیم. بهت سر میزنیم. اینو گفت و راه افتادیم سمت پشت بوم
تو راه پله ها:+چه وونا! جدی چی برای مجازاتشون بگیم؟ -خب...، میتونیم بگیم از دانشگاه برن. اینجوری همه راحت میشن و خودمونم قرار نیست بیشتر ازین اذیت شیم. +اوهوم خوبه. اما به نظرت میرن؟ اون جونگکوک ل..ع...نتی پسر دبیر جئون عه بعید میدونم به این راحتیا برن. راس میگفت سکوت کردم و به جلو خیره شدم تا رسیدیم.
در پشت بوم و باز کردم و با چهارتا چشم عصبانی و حرصی روبه رو شدم:| بی تفاوت به جونگ کوک که انگار داشت از کله ش دود بلند میشد رفتم و لبه پشت بوم نشستم و پام و انداختم پایین. ÷بهتره تصمیم گرفته باشین چه مجازاتی بهمون بدین چون اصن دلم نمیخواد بیشتر ازین وقت
یهو یه دختره اومد و با هیجان گفت( علامت دختره∆) ∆وااااایییییییی شما تنها کسایی هستید که تو کل این دوترم که این هیولا ها اینجان تونستین جلوشون وایستیییید!!!! +عاااا.... چرا مگه اونا کی اَن که هیچکس تاحالا جلوشون واینستاده:/ دختره پوکر فیس شد و گفت∆اوه...! مگه شما نمیدونید اونا کین؟؟! -باید بدونیم؟! :/ ∆خبببب... پس بزار معرفیشون کنم.( انتظارها به پایان میرسددددد )اون دوتا معروف ترین و همینطور قلدرترین پسرای دانشگاهن که کل دخترا عاشقشونن و پسرا ارزو شونه بتونن با یکی ازون دوتا حرف بزنن. اونی که داشتی باهاش میجنگیدی اسمش جئون جونگ کوک و اونی که وایستاده بود و نگاه میکرد پارک جیمین ههست. جونگ کوک پسر دبیر جئون عه و این یکی دیگه از دلایلیه که هیچکس جرعت نمیکنه سمتشون بره.∆حالا ازین گزشته. میخواین چه مجازاتی براشون در نظر بگیرید؟! منو گارام بهم نگاه کردیم. -هممم... خب باید راجبش فکر کنم. و بدون اینکه سرمو بندازم پایین به زمین خیره شدم. جمعیت دورمون دیگه رفته بودن ∆عااااو راستی خودمو معرفی نکردممممم*و یه لبخند بزرک روی لبش ظاهر میشه و دستشو به سمتمون دراز میکنه* من لی سوآ هستم. میتونید سو صدام کنید^^ +چوی گارام*😊<- این قیافه رو گرفت و بهش دست داد* منم لبخند زدمو باهاش دست دادم-کیم چه وون:)<-با این قیافه. ∆هی اونا الان از باختشون به اندازه کافی عصبانی هستن بهتره برید و با دیر رفتن حرصشون ندین اونا بلخره یه راهی برای تلافی پیدا میکنن. +اره بهتره که زودتر بریم. -خب پس بریم دیگه. اومدیم بریم که گفت∆راستییی من کلاس B3 ترم دو هنرم خواستین میتونین بهم سر بزنین^^ + ماهم کلاس A1 هنر و سرگرمی هستیم. بهت سر میزنیم. اینو گفت و راه افتادیم سمت پشت بوم
تو راه پله ها:+چه وونا! جدی چی برای مجازاتشون بگیم؟ -خب...، میتونیم بگیم از دانشگاه برن. اینجوری همه راحت میشن و خودمونم قرار نیست بیشتر ازین اذیت شیم. +اوهوم خوبه. اما به نظرت میرن؟ اون جونگکوک ل..ع...نتی پسر دبیر جئون عه بعید میدونم به این راحتیا برن. راس میگفت سکوت کردم و به جلو خیره شدم تا رسیدیم.
در پشت بوم و باز کردم و با چهارتا چشم عصبانی و حرصی روبه رو شدم:| بی تفاوت به جونگ کوک که انگار داشت از کله ش دود بلند میشد رفتم و لبه پشت بوم نشستم و پام و انداختم پایین. ÷بهتره تصمیم گرفته باشین چه مجازاتی بهمون بدین چون اصن دلم نمیخواد بیشتر ازین وقت
۲.۲k
۱۰ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.