بادیگارد من
𝐌𝐲 𝐁𝐨𝐝𝐲𝐠𝐮𝐚𝐫𝐝
(𝐏𝐚𝐫𝐭 18)
(پرش زمانی ساعت 4 و نیم)
ات ویو
یه دوش 10 مینی گرفتم و اومدم موهامو خشک کردم و باز گذاشتم و چون زیاد از ارایش خوشم نمیاد یکم کرم و بالم لب زدم و لباسامو پوشیدم و کیفمو برداشتم و رفتم تو حیاط که تهیونگ تو ماشین داشت با گوشیش ور میرفت در رو باز کردم و نشستم تو ماشین
...
تهیونگ: چه بوی عطری اومد ( سرش تو گوشی)
ات: 😂😂
تهیونگ: بری... ( تا به ات نگاه کرد بقیه حرفشو یادش رفت)
ات: چیزی رو صورتمه خیلی بد شدم؟
تهیونگ: ... ها... ن..نه بریم ( ماشینو روشن کرد و راه افتاد به سمت کافه جیلا.... بعد چند دقیقه رسیدیم ماشینو پارک کرد و منم فعلا خدافظی کردم باهاش و رفتم تو کافه نشستم رو صندلی منتظر جین موندم)
گارسون: خانم سفارشتون چیه؟
ات: منتظر کسی هستم فعلا
گارسون: بله
ات: چرا انقد خلوته اصلا کسی نیست وا
گارسون: خودمون هم نمیدونیم😂 ( گارسون رفت)
ات: 😂 ( در حال خندیدن بودم که یهو یه نفر نزدیک گوشم گفت پخ که 1 متر پریدم هوا.... برگشتم و دیدم بله خود کله خر جینه)
جین: یاع یاع یاع ( خنده شیشه پاکنی)
ات: زهرمارررر کثافت عوضی ( یدونه زدم تو سرش)
جین: دختر تو هنوز خیلی ترسویی چه وضعشه پس😂
ات: والا مگه خود کله خر جنابعالی میزاره عادتمو ترک کنم؟!
جین: من که چند ماه نبودمممم
ات: قبل اون چی؟!! نصفه شبا میگفتی الان ارواح میان پیشت میخوابن و فلان فلان
جین: دیگه تو مغز نداری که اونارو باور میکنی دیگه خنگ خدا خودت میدونی اون موقع ها میخواستم اذیت کنم بترسونمت هعی میگفتم واقعی نیستن اینا ولی بازم باور میکنی خنگ😂
( نشست رو صندلی روبه روی ات)
ات: من خنگ نیستماااا خودتیی زیادم حرف بزنی میگم بادیگاردم بیاد کبابت کنه
جین: ساکت شو ببینم بچه پرووو😂
ات: گگگگ
جین: میبینی امروز چقد جذاب شدمممم
ات: هعی باز شروع شد.... کارت همین بود باهام؟!
جین: خیر بانو
ات: پس چی؟
جین: اومدم ازت خواستگاری کنم
ات: چ.. چی؟! ( تعجب)
جین: یاع یاع ... میگم خنگی میگی نه🤣
ات: ( با پاهام از زیر میز زدم به پاهاش) چی بلغور میکنی هاااا؟!!
جین: بخدا شوخی کردممم فقط میخواستم درجه خنگ بودنتو نشونت بدم😂
ات: واااا.... هر کی جای من بود الان تعجب میکرد خبببب هر چند من ردت میکردم
جین: یاااا چی میگی هزار نفر دوست دارن با من رل بزنناااا... با این جذابیتم جوووون به خودم
ات: هعییی😐😒 ... زود باش کارتو بگو میخوام برم
جین: کجا با این عجله حالا؟ 😏
ات: به تو چههه فضول
جین: حتما میخوای بری با بادیگاردت لاس بزنی😂
ات: یاااا چی میگی مگه من مثل توعممم
جین: هعی به هر حال مطمئنم روش کراشی
ات: چرا مطمئنی اصلا از کجا میدونی اون بادیگاردمه و خب
ادامه اش تو کامنتا
اسلاید دوم لباس ات
(𝐏𝐚𝐫𝐭 18)
(پرش زمانی ساعت 4 و نیم)
ات ویو
یه دوش 10 مینی گرفتم و اومدم موهامو خشک کردم و باز گذاشتم و چون زیاد از ارایش خوشم نمیاد یکم کرم و بالم لب زدم و لباسامو پوشیدم و کیفمو برداشتم و رفتم تو حیاط که تهیونگ تو ماشین داشت با گوشیش ور میرفت در رو باز کردم و نشستم تو ماشین
...
تهیونگ: چه بوی عطری اومد ( سرش تو گوشی)
ات: 😂😂
تهیونگ: بری... ( تا به ات نگاه کرد بقیه حرفشو یادش رفت)
ات: چیزی رو صورتمه خیلی بد شدم؟
تهیونگ: ... ها... ن..نه بریم ( ماشینو روشن کرد و راه افتاد به سمت کافه جیلا.... بعد چند دقیقه رسیدیم ماشینو پارک کرد و منم فعلا خدافظی کردم باهاش و رفتم تو کافه نشستم رو صندلی منتظر جین موندم)
گارسون: خانم سفارشتون چیه؟
ات: منتظر کسی هستم فعلا
گارسون: بله
ات: چرا انقد خلوته اصلا کسی نیست وا
گارسون: خودمون هم نمیدونیم😂 ( گارسون رفت)
ات: 😂 ( در حال خندیدن بودم که یهو یه نفر نزدیک گوشم گفت پخ که 1 متر پریدم هوا.... برگشتم و دیدم بله خود کله خر جینه)
جین: یاع یاع یاع ( خنده شیشه پاکنی)
ات: زهرمارررر کثافت عوضی ( یدونه زدم تو سرش)
جین: دختر تو هنوز خیلی ترسویی چه وضعشه پس😂
ات: والا مگه خود کله خر جنابعالی میزاره عادتمو ترک کنم؟!
جین: من که چند ماه نبودمممم
ات: قبل اون چی؟!! نصفه شبا میگفتی الان ارواح میان پیشت میخوابن و فلان فلان
جین: دیگه تو مغز نداری که اونارو باور میکنی دیگه خنگ خدا خودت میدونی اون موقع ها میخواستم اذیت کنم بترسونمت هعی میگفتم واقعی نیستن اینا ولی بازم باور میکنی خنگ😂
( نشست رو صندلی روبه روی ات)
ات: من خنگ نیستماااا خودتیی زیادم حرف بزنی میگم بادیگاردم بیاد کبابت کنه
جین: ساکت شو ببینم بچه پرووو😂
ات: گگگگ
جین: میبینی امروز چقد جذاب شدمممم
ات: هعی باز شروع شد.... کارت همین بود باهام؟!
جین: خیر بانو
ات: پس چی؟
جین: اومدم ازت خواستگاری کنم
ات: چ.. چی؟! ( تعجب)
جین: یاع یاع ... میگم خنگی میگی نه🤣
ات: ( با پاهام از زیر میز زدم به پاهاش) چی بلغور میکنی هاااا؟!!
جین: بخدا شوخی کردممم فقط میخواستم درجه خنگ بودنتو نشونت بدم😂
ات: واااا.... هر کی جای من بود الان تعجب میکرد خبببب هر چند من ردت میکردم
جین: یاااا چی میگی هزار نفر دوست دارن با من رل بزنناااا... با این جذابیتم جوووون به خودم
ات: هعییی😐😒 ... زود باش کارتو بگو میخوام برم
جین: کجا با این عجله حالا؟ 😏
ات: به تو چههه فضول
جین: حتما میخوای بری با بادیگاردت لاس بزنی😂
ات: یاااا چی میگی مگه من مثل توعممم
جین: هعی به هر حال مطمئنم روش کراشی
ات: چرا مطمئنی اصلا از کجا میدونی اون بادیگاردمه و خب
ادامه اش تو کامنتا
اسلاید دوم لباس ات
۵.۴k
۱۸ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.