شاید اگه بابام ...
شاید اگه بابام ...
هروقت صداش میکردم میگفت جانم دخترم
شاید اگه بابام بغلم میکرد و موهامو نوازش میکرد ..
اشاید اگه بابام دستمو میگرفت و میگفت : از هیچ چیز نترس خودم همیشه پشتتم
اگه گریه هامو نادیده نمیگرفت
شاید اگه درک میکرد قرمزی چشمام بخاطر گوشی نیست
اگه غرورشو کم تر از دخترش دوست داشت
شاید اگه خوشحالی بچشو به ابرو و حرف مردم ترجیح میداد
از همون اول نمیشدم کسی که بقیه ی ادما برام ارزشی نداره
نمیشدم دختری که نمیدونه محبت چیه
شاید یه دختر مهربون و خونگرم بودم که همه رو دوست داشت و کنار بقیه و توی جمعا حال دلش خوشه .
اما خب مرسی بابا من از الان خودم خیلی راضی تر از اونیم که امکان داشت باشم.
مرس یکه با بی مهریت بهم ثابت کردی تو که پدرمی پشتم نبودی پس انتظاری از بقیه نداشته باشم
هروقت صداش میکردم میگفت جانم دخترم
شاید اگه بابام بغلم میکرد و موهامو نوازش میکرد ..
اشاید اگه بابام دستمو میگرفت و میگفت : از هیچ چیز نترس خودم همیشه پشتتم
اگه گریه هامو نادیده نمیگرفت
شاید اگه درک میکرد قرمزی چشمام بخاطر گوشی نیست
اگه غرورشو کم تر از دخترش دوست داشت
شاید اگه خوشحالی بچشو به ابرو و حرف مردم ترجیح میداد
از همون اول نمیشدم کسی که بقیه ی ادما برام ارزشی نداره
نمیشدم دختری که نمیدونه محبت چیه
شاید یه دختر مهربون و خونگرم بودم که همه رو دوست داشت و کنار بقیه و توی جمعا حال دلش خوشه .
اما خب مرسی بابا من از الان خودم خیلی راضی تر از اونیم که امکان داشت باشم.
مرس یکه با بی مهریت بهم ثابت کردی تو که پدرمی پشتم نبودی پس انتظاری از بقیه نداشته باشم
۶.۹k
۱۸ آبان ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.