به احمدی نژاد رای نمی دهند چون:
به احمدی نژاد رای نمی دهند چون:
1- درک نادرست از مقام و اختیارات رئیس جمهور:
از نظر احمدینژاد، رئیس جمهور جایگاهی بالاتر و فراتر از سایر قوای دیگر دارد و میتواند نظرات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی خود را در کشور اجرا کند، در حالی که طبق قانون اساسی رئیس جمهورمجری سیاستهای کلی نظام و مصوبات مجلس است نه نظرات شخصی خود اما احمدینژاد معمولاً بر روی رأی و نظر خود پافشاری میکرد.
2- تمایل به استفاده از مدیران مطیع به شکلی که افراد دارای استقلال رأی با وجود شایستگی به مرور به حاشیه رانده شدند.
همچنین احمدینژاد در انتخابات مدیران و همکاران خود در دولت، فاقد یک دید باز و وسیع نسبت به تمام نیروهای نخبه در کشور است و بیشتر مدیران دولت احمدینژاد از حلقه دوستان او در دانشگاه علم و صنعت، استانداری اردبیل و شهرداری تهران بودند.
3- نداشتن ثبات مدیریتی،
عمرمدیران در دولت احمدینژاد کوتاه بود و میزان تغییرات در دولت نهم و دهم در میان تمام دولتهای بعد از انقلاب رکوددار بوده است و کمتر وزیر یا استانداری را میتوان یافت که در طول این هشت سال در سمت خود باقی مانده باشد.
4- دفاع بی چون و چرای احمدینژاد از نزدیکان خود در برابر رسیدگی به اتهاماتشان یکی دیگر از نقاط ضعف او بود .
چه آنکه رئیس جمهورعلیرغم سر دادن شعار مبارزه با مفاسد اقتصادی همواره مانع رسیدگی به اتهامات برخی از اطرافیان خود در پروندههای مختلف فساد اقتصادی شده بود.
5 - تساهل و تسامح فرهنگی دولت احمدینژاد همواره مورد انتقاد دلسوزان انقلاب بوده است. نحوه عملکرد این دولت در رابطه با قانون عفاف و حجاب شاهدی بر این مدعاست.
6- دولت نتوانست ارتباط خوبی با روحانیون و مراجع برقرار کند.
بسیاری از روحانیون و مراجعی که در ابتدای راه حامی و همراه دولت بودند، بعد از مدتی به علت عملکرد منفی فرهنگی او, از دولت بُریدند و به جرگه منتقدین احمدینژاد پیوستند.
7- احمدینژاد از سیاستهای نظام در زمینه سیاست خارجی و تحولات منطقه تمکین نکرد.
علیرغم تأکیدات مقام معظم رهبری، دستگاه دیپلماسی دولت در قبال تحولات منطقه منفعل بودو این موضوع اعتراضاتی در مجلس را هم در پی داشته و جمعی از نمایندگان موضوع استیضاح وزیر امور خارجه را به دلیلی مواضع منفعلانه در قبال این تحولات مطرح کردند.
8- اجرای برخی قوانین به سلیقه خود:
هدفمندکردن یارانهها یکی از اقدامات شایسته دولت بود که با جرأت شروع شد و اهداف خوبی همچون عدلت اجتماعی و اصلاح الگوی مصرف را دنبال میکرد اما دولت در اجرای این قانون به جای آنکه بر اساس مصوبه مجلس عمل کند , بیشتر به سلیقه خود عمل کرد که به اشتباهاتی انجامید که منجر به تورم بالا در کشور شده و آثار رفاهی پرداخت یارانهها به فشار اقتصادی سنگین بر مردم تبدیل شده است.
8-1: عدم توجه به تولید ملی:
دولت اکثر تعهداتش در قبال تولید را عملی نکرده است.
بعد از هدفمند کردن یارانهها و افزایش تحریمها تولید با مشکلات فراوانی در موضوع تأمین هزینههای اولیه به ویژه حاملهای انرژی که از نیازهای اولیه و مهم تولید است، روبه رو بوده که البته با توجه به بالارفتن قیمتها، جایگزینی مطلوب از سوی دولت برای آنها در نظر گرفته نشده بود.
8-2: افزایش بیرویه نقدینگی:
با پرداخت یارانهها،
نقدینگی به شدت افزایش یافت و باعث بالارفتن نرخ تورم شد،
همچنین دولت در هدایت این نقدینگی به سمت تولید ناموفق بود و در نتیجه نقدینگی سرگردان باعث آشفتگی در بازارهای مختلف به ویژه سکه و ارز شد.
9- عدم پذیرش اشتباهات:
رئیسجمهور و برخی دولتمردان حاضر به پذیرش نقش خود و دولت در برخی مشکلات اقتصادی نبوده و صرفاً پیشرفتها و اقدامات مثبت را ذکر میکنند و مشکلات را یا ناشی از عدم هماهنگی سایر دستگاهها با دولت عنوان میکردند یا به توطئههای داخلی و خارجی نسبت میدادند.
10- عدم اهتمام به سیاستهای کلان و اسناد بالادستی
11- بیتوجهی به مسئله وحدت و هماهنگی با سایر قوا:
علیرغم تأکیدات مکرر رهبر معظم انقلاب بر حفظ وحدت مسئولان و قوا, احمدینژاد نه تنها در این زمینه اقدام مثبتی برای پرهیز از وحدتشکنی بین مسئولان انجام نداد
بلکه بارها اختلافات خود با سایر قوا و رؤسای آنها را به رسانهها و میان مردم کشانده و بر طبل اختلافات کوبید.
1- درک نادرست از مقام و اختیارات رئیس جمهور:
از نظر احمدینژاد، رئیس جمهور جایگاهی بالاتر و فراتر از سایر قوای دیگر دارد و میتواند نظرات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی خود را در کشور اجرا کند، در حالی که طبق قانون اساسی رئیس جمهورمجری سیاستهای کلی نظام و مصوبات مجلس است نه نظرات شخصی خود اما احمدینژاد معمولاً بر روی رأی و نظر خود پافشاری میکرد.
2- تمایل به استفاده از مدیران مطیع به شکلی که افراد دارای استقلال رأی با وجود شایستگی به مرور به حاشیه رانده شدند.
همچنین احمدینژاد در انتخابات مدیران و همکاران خود در دولت، فاقد یک دید باز و وسیع نسبت به تمام نیروهای نخبه در کشور است و بیشتر مدیران دولت احمدینژاد از حلقه دوستان او در دانشگاه علم و صنعت، استانداری اردبیل و شهرداری تهران بودند.
3- نداشتن ثبات مدیریتی،
عمرمدیران در دولت احمدینژاد کوتاه بود و میزان تغییرات در دولت نهم و دهم در میان تمام دولتهای بعد از انقلاب رکوددار بوده است و کمتر وزیر یا استانداری را میتوان یافت که در طول این هشت سال در سمت خود باقی مانده باشد.
4- دفاع بی چون و چرای احمدینژاد از نزدیکان خود در برابر رسیدگی به اتهاماتشان یکی دیگر از نقاط ضعف او بود .
چه آنکه رئیس جمهورعلیرغم سر دادن شعار مبارزه با مفاسد اقتصادی همواره مانع رسیدگی به اتهامات برخی از اطرافیان خود در پروندههای مختلف فساد اقتصادی شده بود.
5 - تساهل و تسامح فرهنگی دولت احمدینژاد همواره مورد انتقاد دلسوزان انقلاب بوده است. نحوه عملکرد این دولت در رابطه با قانون عفاف و حجاب شاهدی بر این مدعاست.
6- دولت نتوانست ارتباط خوبی با روحانیون و مراجع برقرار کند.
بسیاری از روحانیون و مراجعی که در ابتدای راه حامی و همراه دولت بودند، بعد از مدتی به علت عملکرد منفی فرهنگی او, از دولت بُریدند و به جرگه منتقدین احمدینژاد پیوستند.
7- احمدینژاد از سیاستهای نظام در زمینه سیاست خارجی و تحولات منطقه تمکین نکرد.
علیرغم تأکیدات مقام معظم رهبری، دستگاه دیپلماسی دولت در قبال تحولات منطقه منفعل بودو این موضوع اعتراضاتی در مجلس را هم در پی داشته و جمعی از نمایندگان موضوع استیضاح وزیر امور خارجه را به دلیلی مواضع منفعلانه در قبال این تحولات مطرح کردند.
8- اجرای برخی قوانین به سلیقه خود:
هدفمندکردن یارانهها یکی از اقدامات شایسته دولت بود که با جرأت شروع شد و اهداف خوبی همچون عدلت اجتماعی و اصلاح الگوی مصرف را دنبال میکرد اما دولت در اجرای این قانون به جای آنکه بر اساس مصوبه مجلس عمل کند , بیشتر به سلیقه خود عمل کرد که به اشتباهاتی انجامید که منجر به تورم بالا در کشور شده و آثار رفاهی پرداخت یارانهها به فشار اقتصادی سنگین بر مردم تبدیل شده است.
8-1: عدم توجه به تولید ملی:
دولت اکثر تعهداتش در قبال تولید را عملی نکرده است.
بعد از هدفمند کردن یارانهها و افزایش تحریمها تولید با مشکلات فراوانی در موضوع تأمین هزینههای اولیه به ویژه حاملهای انرژی که از نیازهای اولیه و مهم تولید است، روبه رو بوده که البته با توجه به بالارفتن قیمتها، جایگزینی مطلوب از سوی دولت برای آنها در نظر گرفته نشده بود.
8-2: افزایش بیرویه نقدینگی:
با پرداخت یارانهها،
نقدینگی به شدت افزایش یافت و باعث بالارفتن نرخ تورم شد،
همچنین دولت در هدایت این نقدینگی به سمت تولید ناموفق بود و در نتیجه نقدینگی سرگردان باعث آشفتگی در بازارهای مختلف به ویژه سکه و ارز شد.
9- عدم پذیرش اشتباهات:
رئیسجمهور و برخی دولتمردان حاضر به پذیرش نقش خود و دولت در برخی مشکلات اقتصادی نبوده و صرفاً پیشرفتها و اقدامات مثبت را ذکر میکنند و مشکلات را یا ناشی از عدم هماهنگی سایر دستگاهها با دولت عنوان میکردند یا به توطئههای داخلی و خارجی نسبت میدادند.
10- عدم اهتمام به سیاستهای کلان و اسناد بالادستی
11- بیتوجهی به مسئله وحدت و هماهنگی با سایر قوا:
علیرغم تأکیدات مکرر رهبر معظم انقلاب بر حفظ وحدت مسئولان و قوا, احمدینژاد نه تنها در این زمینه اقدام مثبتی برای پرهیز از وحدتشکنی بین مسئولان انجام نداد
بلکه بارها اختلافات خود با سایر قوا و رؤسای آنها را به رسانهها و میان مردم کشانده و بر طبل اختلافات کوبید.
۱.۹k
۰۳ خرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.