سناریو
ازدواج اجباری
پارت 27
ظرفا جمع کرد رو مبل ولو شدم جونگ کوک بغلم دراز کشید
ا. ت: گوشیم کو!؟
جونگ کوک: من ناز کن گوشی نه
ا. ت: باشه
سرشو بوسیدم همینطور که داشتم سرشو ناز میکردم
خوابم برد
جونگ کوک: ا. ت بنظر...... خواب آلو کیوت
پرش زمانی به صبح
بیدار شدم روتخت بودم جونگ کوک رفت سر کار
منم یسری کار بانکی دارم
اماده شدم رفتم بانک کارم انجام دادم اومدم خونه نصف چمدونمو جمع کردم
خونه مرتب کردم به بم غذا دادم و ورزش کردم حمام رفتم اومدم
جونگ کوک اومد رفتم بغلش کردم
ا. ت: سلام
جونگ کوک: سلام عشقم ، چیکارا میکنی
ا. ت: حموم بودم
جونگ کوک: آها
پارت 27
ظرفا جمع کرد رو مبل ولو شدم جونگ کوک بغلم دراز کشید
ا. ت: گوشیم کو!؟
جونگ کوک: من ناز کن گوشی نه
ا. ت: باشه
سرشو بوسیدم همینطور که داشتم سرشو ناز میکردم
خوابم برد
جونگ کوک: ا. ت بنظر...... خواب آلو کیوت
پرش زمانی به صبح
بیدار شدم روتخت بودم جونگ کوک رفت سر کار
منم یسری کار بانکی دارم
اماده شدم رفتم بانک کارم انجام دادم اومدم خونه نصف چمدونمو جمع کردم
خونه مرتب کردم به بم غذا دادم و ورزش کردم حمام رفتم اومدم
جونگ کوک اومد رفتم بغلش کردم
ا. ت: سلام
جونگ کوک: سلام عشقم ، چیکارا میکنی
ا. ت: حموم بودم
جونگ کوک: آها
۵۵.۱k
۰۹ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.