شاگرد انتقالی پارت 16
میتسویا زد زیر خنده تغریبا غش کرد!
باجی یکجور قیافه ای ترکیب از ناراحت و تخریب شده بود که ماه چین گفت
پاه چین:اگه فقط خود تن ماهی رو بدون معامله به من بدی من قبول می کنم!
باجی پوزخندی زد و تن ماهی رو روی میز برای پاه چین فرستاد پاه چین تن ماهی رو گرفت و پرسید.
پاه چین: خب برنامه ی ما بعد از ناهار چیه؟!
زنگ تفریح تموم شده بود این کلاس کلاس آخر بود بعدش می رفتیم خونه روی صندلی نشستم و دفترم را باز کردم تا معلم بیاید (قرار بود عربی بخونیم!🤣🤣)
مایکی آروم پرسید.
مایکی:خوندی؟ ا/ت؟
ا/ت:چی رو؟
مایکی: عربی رو! خانم قرار بپرسه!
باجی یکجور قیافه ای ترکیب از ناراحت و تخریب شده بود که ماه چین گفت
پاه چین:اگه فقط خود تن ماهی رو بدون معامله به من بدی من قبول می کنم!
باجی پوزخندی زد و تن ماهی رو روی میز برای پاه چین فرستاد پاه چین تن ماهی رو گرفت و پرسید.
پاه چین: خب برنامه ی ما بعد از ناهار چیه؟!
زنگ تفریح تموم شده بود این کلاس کلاس آخر بود بعدش می رفتیم خونه روی صندلی نشستم و دفترم را باز کردم تا معلم بیاید (قرار بود عربی بخونیم!🤣🤣)
مایکی آروم پرسید.
مایکی:خوندی؟ ا/ت؟
ا/ت:چی رو؟
مایکی: عربی رو! خانم قرار بپرسه!
۶۶۸
۱۰ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.