♡Desire hour♡
♡ساعت ارزو♡p19
داشتم موهاشو خشک میکردم که
دیدم یه رد زخم رو گونشه
خیلی توجه عم رو جلب کرد
بعد که موهاشو خشک کردم
اومد نشست کنارم
ازش پرسیدم
.
.
.
+اون زخم چیه رو گونت؟
-اینو میگی(اشاره به زخم)
+اره
-خببب این وقتی بچه بودم با داداشم با قلدرای
مدرسه دعوا میکنیم
+با تهیونگ
-اره
بعد اونا از جیبشون چاقو درمیارن
میکشن رو صورته من
(فلش بک به اون زمان)
.
.
.
(علامتا همونه هاا تهیونگ=کوکی-)
.
.
.
=کوکی بدو بدو تند تر بیا
-(نفس نفس زدن)
باوشههه
رسیدن به پشت مدرسه
خوردن به بمبست
=کوکی به بمبست خوردیم
-بیا برگردیم
همین کع خاستن برگردن
قلدرای مدرسه اومدن
(علامت قلدرا¤)
¤نچ نچ نچ شما جایی نمیرید
.
.
.
ادامه پارت بعد نیس&)
پیا پایین تر اونجاس
داری میرسی برو پایین تر
رسیدی
اینجاس:))
.
.
.
¤نچ نچ نچ شما جایی نمیرید
=از جون ما چی میخوایین
¤حصلمون سر رفته بود
اومدیم بازی با شما
کوکی و تهیونگ درحال
رد شدن از اونا بودن که اون پسره حولشون
میده و میوفتن زمین
بعد اون پسرای دیگه میریزن سر تهیونگ و کوکی
میگیرن میزننشون
=اخ کمک ولم کنید
-هق تورو خدا هق هق ولم کنین هق
¤گفتم که نه
تهیونگ با پاهاش زد تو شکمه یکی
از اون پسرا و رف جای اون پسری که کوکی رو میزد
شروع کرد به زدنش
=اشغال به چه حقی دست روی داداشم
بلند میکنی همینجا میزنم بمیری
-ته تورو خدا ولش کن
=تو برو اون ور
پسر اصلیه اومد یقه کوکی رو گرفت و جسبوندش
به دیوار
و با پاش میزد تو دل کوکی
کوکی هم حلش داد به عقب و اون افتاد رو زمین
و میزد تو پهلوش
که یهو یکی از پسرا که دید دوستش رو دارن میزنن از جیبش قاچو دراورد
و دست کوکی رو کشید و چاقو رو کشید رو صورتش
.
.
.
-عاییییییییی
خونی شدن کوکی
.
.
.
ادامه پارت بعد:)
اینم از این پارت=))
.
.
.
نویسنده:کیم سو💔🖤
داشتم موهاشو خشک میکردم که
دیدم یه رد زخم رو گونشه
خیلی توجه عم رو جلب کرد
بعد که موهاشو خشک کردم
اومد نشست کنارم
ازش پرسیدم
.
.
.
+اون زخم چیه رو گونت؟
-اینو میگی(اشاره به زخم)
+اره
-خببب این وقتی بچه بودم با داداشم با قلدرای
مدرسه دعوا میکنیم
+با تهیونگ
-اره
بعد اونا از جیبشون چاقو درمیارن
میکشن رو صورته من
(فلش بک به اون زمان)
.
.
.
(علامتا همونه هاا تهیونگ=کوکی-)
.
.
.
=کوکی بدو بدو تند تر بیا
-(نفس نفس زدن)
باوشههه
رسیدن به پشت مدرسه
خوردن به بمبست
=کوکی به بمبست خوردیم
-بیا برگردیم
همین کع خاستن برگردن
قلدرای مدرسه اومدن
(علامت قلدرا¤)
¤نچ نچ نچ شما جایی نمیرید
.
.
.
ادامه پارت بعد نیس&)
پیا پایین تر اونجاس
داری میرسی برو پایین تر
رسیدی
اینجاس:))
.
.
.
¤نچ نچ نچ شما جایی نمیرید
=از جون ما چی میخوایین
¤حصلمون سر رفته بود
اومدیم بازی با شما
کوکی و تهیونگ درحال
رد شدن از اونا بودن که اون پسره حولشون
میده و میوفتن زمین
بعد اون پسرای دیگه میریزن سر تهیونگ و کوکی
میگیرن میزننشون
=اخ کمک ولم کنید
-هق تورو خدا هق هق ولم کنین هق
¤گفتم که نه
تهیونگ با پاهاش زد تو شکمه یکی
از اون پسرا و رف جای اون پسری که کوکی رو میزد
شروع کرد به زدنش
=اشغال به چه حقی دست روی داداشم
بلند میکنی همینجا میزنم بمیری
-ته تورو خدا ولش کن
=تو برو اون ور
پسر اصلیه اومد یقه کوکی رو گرفت و جسبوندش
به دیوار
و با پاش میزد تو دل کوکی
کوکی هم حلش داد به عقب و اون افتاد رو زمین
و میزد تو پهلوش
که یهو یکی از پسرا که دید دوستش رو دارن میزنن از جیبش قاچو دراورد
و دست کوکی رو کشید و چاقو رو کشید رو صورتش
.
.
.
-عاییییییییی
خونی شدن کوکی
.
.
.
ادامه پارت بعد:)
اینم از این پارت=))
.
.
.
نویسنده:کیم سو💔🖤
۱۳.۱k
۱۷ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.