درگیرِ مافیاها
پارت ۷
از زبان تهیونگ:
وقتی پیش ا/ت بودم جونگکوک بهم زنگ زد گفت که عمو ایل سوک باهاش تماس گرفته و گفته منو جونگکوک با هم بریم شهر پیشش چون کار مهمی باهامون داره رفتم دنبال جونگکوک و دوتایی رفتیم طرف شهر .
جونگکوک : وقتی رسیدیم عمارت عمو ایل سوک گفتش که باید یه نقشه بکشیم و یه نقطه ضعف از جونگ هیون گیر بیاریم تا بتونیم باهاش جلوی لو رفتن قضیه معامله رو بگیریم
تهیونگ: بنظرم باید چند روزی چهار چشمی مراقبش باشیم و براش نگهبان بزاریم
جونگکوک: درسته پیشنهاد خوبیه باید ته و توی کار و بارش رو در بیاریم ببینیم چیکارا میکنه
ایل سوک : آفرین به پسرای خودم 👏از پسش برمیاین
از زبان تهیونگ:
چند روزیه درگیر ماجرای جونگ هیون هستیم اون آدم قدرتمندیه اینجور آدما رو سخت میشه ازشون نقطه ضعف پیدا کرد ولی برای ما همه چی شدنیه خلاصه که بابت کار و بار این روزا نتونستم از شهر خارج بشم و
ا/ت رو ببینم نه آدرسی ازش دارم نه شماره تلفنی ...
جونگکوک:
تهیونگ به نگهبانا زنگ زد که پیگیری کنه ببینه چیزی گیرشون اومده یا نه که اونام گفتن هیچی گیر نیاوردن چون تهیونگ سرشون فریاد میزد و میگفت پس شماها پنج روزه چه غلطی میکنین اونجا؟
تهیونگ گوشی رو روشون قطع کرد و روشو به من کرد و گفت : اینا آبی ازشون گرم نمیشه خودم باید برم
جونگکوک: پس منم میام
تهیونگ: باشه بیا
بدون هیچ مکثی پا شدیم رفتیم پیش دوتا نگهبانی که جلوی خونشون بودن منو تهیونگ که رسیدیم نگهبانا رو دک کردیم که برن و خودمون موندیم...
تهیونگ:
حیاط خونه جونگ هیون از خود خونش بزرگتر بود راحت میشد توشو دید دوربین توی داشبورد ماشین رو برداشتم و تو حیاط خونه جونگ هیونو نگاه کردم یه لموزین تو حیاط دیدم که رانندش دوید و در عقبو باز کرد منتظر موندم ببینم جونگ هیون میاد سوار شه که دنبالش بریم اما در کمال تعجب و ناباوری یه چیز دیگه دیدم😳
دوربینو آوردم پایین و بعد دوباره با دقت به کسی که داشت طرف لموزین میرفت نگاه کردم : درسته خودشه!اون ا/ت بود!!!!!!
از زبان تهیونگ:
وقتی پیش ا/ت بودم جونگکوک بهم زنگ زد گفت که عمو ایل سوک باهاش تماس گرفته و گفته منو جونگکوک با هم بریم شهر پیشش چون کار مهمی باهامون داره رفتم دنبال جونگکوک و دوتایی رفتیم طرف شهر .
جونگکوک : وقتی رسیدیم عمارت عمو ایل سوک گفتش که باید یه نقشه بکشیم و یه نقطه ضعف از جونگ هیون گیر بیاریم تا بتونیم باهاش جلوی لو رفتن قضیه معامله رو بگیریم
تهیونگ: بنظرم باید چند روزی چهار چشمی مراقبش باشیم و براش نگهبان بزاریم
جونگکوک: درسته پیشنهاد خوبیه باید ته و توی کار و بارش رو در بیاریم ببینیم چیکارا میکنه
ایل سوک : آفرین به پسرای خودم 👏از پسش برمیاین
از زبان تهیونگ:
چند روزیه درگیر ماجرای جونگ هیون هستیم اون آدم قدرتمندیه اینجور آدما رو سخت میشه ازشون نقطه ضعف پیدا کرد ولی برای ما همه چی شدنیه خلاصه که بابت کار و بار این روزا نتونستم از شهر خارج بشم و
ا/ت رو ببینم نه آدرسی ازش دارم نه شماره تلفنی ...
جونگکوک:
تهیونگ به نگهبانا زنگ زد که پیگیری کنه ببینه چیزی گیرشون اومده یا نه که اونام گفتن هیچی گیر نیاوردن چون تهیونگ سرشون فریاد میزد و میگفت پس شماها پنج روزه چه غلطی میکنین اونجا؟
تهیونگ گوشی رو روشون قطع کرد و روشو به من کرد و گفت : اینا آبی ازشون گرم نمیشه خودم باید برم
جونگکوک: پس منم میام
تهیونگ: باشه بیا
بدون هیچ مکثی پا شدیم رفتیم پیش دوتا نگهبانی که جلوی خونشون بودن منو تهیونگ که رسیدیم نگهبانا رو دک کردیم که برن و خودمون موندیم...
تهیونگ:
حیاط خونه جونگ هیون از خود خونش بزرگتر بود راحت میشد توشو دید دوربین توی داشبورد ماشین رو برداشتم و تو حیاط خونه جونگ هیونو نگاه کردم یه لموزین تو حیاط دیدم که رانندش دوید و در عقبو باز کرد منتظر موندم ببینم جونگ هیون میاد سوار شه که دنبالش بریم اما در کمال تعجب و ناباوری یه چیز دیگه دیدم😳
دوربینو آوردم پایین و بعد دوباره با دقت به کسی که داشت طرف لموزین میرفت نگاه کردم : درسته خودشه!اون ا/ت بود!!!!!!
۲۳.۶k
۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.