ازدواج زوری : پارت سوم
ازدواج زوری : پارت سوم
این پارت اسماته جنبه نداری نخون 🗿🔞
وقتی اینو دوست داشتم خفش کنم اما کاری از دستم بر نیومد خیلی ترسیده بودم دستام و بدنم میلرزید اون متوجه ترسیدنم شد اما چیزی نگفت بعد چند دقیقه رانندگی رسیدیم
-رسیدیم پیاده شو (سرد)
من از ترس نمیتونستم چیزی بگم از ماشین که اومدم بیرون محو خونه هه شدم نمیتونم بگم خونه میشه گفت قصر چون واقعا خیلی خوشگل و بزرگ بود همینطور که داشتم به خونه نگاه میکردم اومد و دستشو گزاشت پشت کمرم
-بریم (سرد)
مجبور بودم که باهاش وارد خونه بشم خیلی ناراحت بودم همچنین ترسیده بودم نمیدونستم قراره چه اتفاقی بیوفته وقتی وارد خونه شدم با چندتا خدمتکار روبه رو شدم که خم شدن
-لمیون این سوییچ رو بگیر و برو از ماشین وسایل هارو بیار (سرد)
×چشم قربان
بعد حرفی که به خدمتکاره زد دستشو پشت کمرم گزاشت و بعد از پله ها رفتیم بالا خونش خیلی شیک و رویایی بود بخاطر همین داخل خونه پله بود وقتی از پله ها رفتیم بالا چندتا اتاق بودن که یکیشون با بقیه فرق میکرد رفتیم توی اون اتاق حدس میزدم که وارد این اتاق بشیم وقتی وارد اتاق شدم درو بست من یکم ترسیده بودم وسط اتاق ایستاده بودم و دور برمو نگاه میکردم یهو اومد روبرو روم و همینطور راه میرفت منم عقب عقب میرفتم که خوردم به دیوار اومد نزدیک تر و لبشو نزدیک گوشم کرد
-ازین به بعد باید پیش من لباس های سـkـسی بپوشی اگه بگی نه یه جوری میک//نمت که فقط از درد نا///له کنی (حاجی خودم جاش خجالت کشیدم 😂) نمیدونم چی شد که از اعصبانیت دستمو گزاشتم رو شکمش و هولش دادم وقتی وقتی فهمیدم چیکار کردم داشتم از ترس غش میکردم
ویو نام را
وای حالا چه خاکی تو سرم بریزم من چیکار کنم بدبخت شدم الان منو میکشه نهههه
اومد و منو پرت کرد روی تخت و شروع کرد به دراوردن لباسام
+ ولمممم کن چیکار میکنییییی
لباسامو در اورد و شروع کرد به کرد/////نم
+ آیییییی ولم کنننننننننن نکنننننننن (استغفرالله 😂)
-خفشوووو مگه بهت نگفتم اگه بگی نه میک//نمتتتت
+ آیییییییی تروخدا ولم کن نکننننننننننننننننن درد دارههههههه (توبهههه🤣)
+ آیییییییییی نکنننننننننننننننن آیییییییییییییی
-ساکت شووووو
+ تروخدا ولم کننننن
شروع کرد به تل//////مبه زدن (🤣😂)
+ آیییییییی نکنننننننن ولم کن دست از سرم بردارررررررر
آیییییییی .....
خب زیبا های عزیز پارتای قبلی رو حتما حمایت کنید و اگه میخوایید پارت بعدو بزارم باید لایکا به 20 تا برسه 😂
این پارت اسماته جنبه نداری نخون 🗿🔞
وقتی اینو دوست داشتم خفش کنم اما کاری از دستم بر نیومد خیلی ترسیده بودم دستام و بدنم میلرزید اون متوجه ترسیدنم شد اما چیزی نگفت بعد چند دقیقه رانندگی رسیدیم
-رسیدیم پیاده شو (سرد)
من از ترس نمیتونستم چیزی بگم از ماشین که اومدم بیرون محو خونه هه شدم نمیتونم بگم خونه میشه گفت قصر چون واقعا خیلی خوشگل و بزرگ بود همینطور که داشتم به خونه نگاه میکردم اومد و دستشو گزاشت پشت کمرم
-بریم (سرد)
مجبور بودم که باهاش وارد خونه بشم خیلی ناراحت بودم همچنین ترسیده بودم نمیدونستم قراره چه اتفاقی بیوفته وقتی وارد خونه شدم با چندتا خدمتکار روبه رو شدم که خم شدن
-لمیون این سوییچ رو بگیر و برو از ماشین وسایل هارو بیار (سرد)
×چشم قربان
بعد حرفی که به خدمتکاره زد دستشو پشت کمرم گزاشت و بعد از پله ها رفتیم بالا خونش خیلی شیک و رویایی بود بخاطر همین داخل خونه پله بود وقتی از پله ها رفتیم بالا چندتا اتاق بودن که یکیشون با بقیه فرق میکرد رفتیم توی اون اتاق حدس میزدم که وارد این اتاق بشیم وقتی وارد اتاق شدم درو بست من یکم ترسیده بودم وسط اتاق ایستاده بودم و دور برمو نگاه میکردم یهو اومد روبرو روم و همینطور راه میرفت منم عقب عقب میرفتم که خوردم به دیوار اومد نزدیک تر و لبشو نزدیک گوشم کرد
-ازین به بعد باید پیش من لباس های سـkـسی بپوشی اگه بگی نه یه جوری میک//نمت که فقط از درد نا///له کنی (حاجی خودم جاش خجالت کشیدم 😂) نمیدونم چی شد که از اعصبانیت دستمو گزاشتم رو شکمش و هولش دادم وقتی وقتی فهمیدم چیکار کردم داشتم از ترس غش میکردم
ویو نام را
وای حالا چه خاکی تو سرم بریزم من چیکار کنم بدبخت شدم الان منو میکشه نهههه
اومد و منو پرت کرد روی تخت و شروع کرد به دراوردن لباسام
+ ولمممم کن چیکار میکنییییی
لباسامو در اورد و شروع کرد به کرد/////نم
+ آیییییی ولم کنننننننننن نکنننننننن (استغفرالله 😂)
-خفشوووو مگه بهت نگفتم اگه بگی نه میک//نمتتتت
+ آیییییییی تروخدا ولم کن نکننننننننننننننننن درد دارههههههه (توبهههه🤣)
+ آیییییییییی نکنننننننننننننننن آیییییییییییییی
-ساکت شووووو
+ تروخدا ولم کننننن
شروع کرد به تل//////مبه زدن (🤣😂)
+ آیییییییی نکنننننننن ولم کن دست از سرم بردارررررررر
آیییییییی .....
خب زیبا های عزیز پارتای قبلی رو حتما حمایت کنید و اگه میخوایید پارت بعدو بزارم باید لایکا به 20 تا برسه 😂
۶.۹k
۱۸ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.