pov:
pov:
(وقتی کل روز و بهشون اهمیت نمیدی)
[گی خوردییی گوزو حیف بچه هام نیست؟]
کریس: _بیبی ، چاگیا ، عشقم ، نفسم ، دلیل زندگیم ، کثاف.....(بهش نگاه کردی)
چیز .. منظورم این بودد فدات شم چته قربونت برم؟؟؟
مینهو : کل روز و ایگنورش کردی ولی ایشون بعد از ۱ ساعت فهمید که باهاش چصی ....
+واقعا که انقدر برات بی اهمیتم؟؟؟؟
_چاگی به خدا وقتی نمیگی چه مرگته من متوجه نمیشم.!!
+عه ؟؟ که اینطور؟؟ کاناپه سلام میرسونه بهت جناب لی ...
_کاناپه چیه بابا میرم خونه جیسونگ مظلوم گیر اوردییییی....؟؟؟؟!
بینی:دلیلش رو نمیدونست که چرا بهش اهمیت نمیدی یا باهاش حرف نمیزنی پس تصمیم گرفت که با یه دست گل زیبا و همچنین یک کادوی قشنگ از دلت دربیاره ....
هیون :_بیبی؟!!
+هوم ؟
_نمیخوای بگی چیشده؟
+نوچ
_چرا؟؟اخه اصن بهم توجه نمیکنیی اون از دیروز اون از امروز ..
+نمیدونم چیکار کردی ولی من حتما باید باهات قهر باشم .....(کوچههه هایییی شهررر)
هانی:رو مبل بی حال نشسته بودی... اومد کنارت نشست ..
_عشقم به خاطر دیروزه؟؟
+.......
_اخخ کامان بیب من که عذر خواهی کردم ازت
+منم گفتم که فعلا دور و برم نپلک ... جیسونگ واقعا ازت توقع نداشتم بزنی تو دهنم رئیسم اون همد جلوی اون همه جمع اون فقط نظرشو گفت و پیشنهاد داد بنده خدا نمیدونست من پارتنر دارم ...!!!
_ منم نمیتونستم چشم پوشی کنم و بزارم مرده هر گوهی دلش میخواست بخوره و این فکر به ذهنش حتی خطور کنه .....
لیکسی: شب موقعی که خوابی از پشت بغلت میکنه بهت ارامش میبخشه...
_نمیدونم چیکار کردم بیب اما هر اشتباهی که ازم سر زده بابتش متاسفم ..میدونی که نمیتونم شبا بدون گرمی بغلت بخوابم ؟؟؟؟ عاشقتم ...
سونگمین:الان قهری باهام؟
+اوهوم !..
_واقعا ؟
+ارهههه
_خب به تخمم
(از زندگی لفت دادی )
جونگین : بیبییی ببین چی گرفتممم..
+.......
_وایییی عجب پاستیالیه خوشمزه ای ..(یه بسته رو باز کرد و گذاشت روی لپت )
اگه فقط بهم یک لبخند بزنی و دلیل بی اهمیتو بهم بگیی دستور میدم همین الان کامیون پیایینو که پر از خوراکی های مورد علاقته رو خالی کنن بیارن بزارن تو بغلت ..
+از ذوقق زیاد خر شدیو همه چیز وگفتی اخر سرم با خوراکیات پارتی گرفتی ......
the end
(وقتی کل روز و بهشون اهمیت نمیدی)
[گی خوردییی گوزو حیف بچه هام نیست؟]
کریس: _بیبی ، چاگیا ، عشقم ، نفسم ، دلیل زندگیم ، کثاف.....(بهش نگاه کردی)
چیز .. منظورم این بودد فدات شم چته قربونت برم؟؟؟
مینهو : کل روز و ایگنورش کردی ولی ایشون بعد از ۱ ساعت فهمید که باهاش چصی ....
+واقعا که انقدر برات بی اهمیتم؟؟؟؟
_چاگی به خدا وقتی نمیگی چه مرگته من متوجه نمیشم.!!
+عه ؟؟ که اینطور؟؟ کاناپه سلام میرسونه بهت جناب لی ...
_کاناپه چیه بابا میرم خونه جیسونگ مظلوم گیر اوردییییی....؟؟؟؟!
بینی:دلیلش رو نمیدونست که چرا بهش اهمیت نمیدی یا باهاش حرف نمیزنی پس تصمیم گرفت که با یه دست گل زیبا و همچنین یک کادوی قشنگ از دلت دربیاره ....
هیون :_بیبی؟!!
+هوم ؟
_نمیخوای بگی چیشده؟
+نوچ
_چرا؟؟اخه اصن بهم توجه نمیکنیی اون از دیروز اون از امروز ..
+نمیدونم چیکار کردی ولی من حتما باید باهات قهر باشم .....(کوچههه هایییی شهررر)
هانی:رو مبل بی حال نشسته بودی... اومد کنارت نشست ..
_عشقم به خاطر دیروزه؟؟
+.......
_اخخ کامان بیب من که عذر خواهی کردم ازت
+منم گفتم که فعلا دور و برم نپلک ... جیسونگ واقعا ازت توقع نداشتم بزنی تو دهنم رئیسم اون همد جلوی اون همه جمع اون فقط نظرشو گفت و پیشنهاد داد بنده خدا نمیدونست من پارتنر دارم ...!!!
_ منم نمیتونستم چشم پوشی کنم و بزارم مرده هر گوهی دلش میخواست بخوره و این فکر به ذهنش حتی خطور کنه .....
لیکسی: شب موقعی که خوابی از پشت بغلت میکنه بهت ارامش میبخشه...
_نمیدونم چیکار کردم بیب اما هر اشتباهی که ازم سر زده بابتش متاسفم ..میدونی که نمیتونم شبا بدون گرمی بغلت بخوابم ؟؟؟؟ عاشقتم ...
سونگمین:الان قهری باهام؟
+اوهوم !..
_واقعا ؟
+ارهههه
_خب به تخمم
(از زندگی لفت دادی )
جونگین : بیبییی ببین چی گرفتممم..
+.......
_وایییی عجب پاستیالیه خوشمزه ای ..(یه بسته رو باز کرد و گذاشت روی لپت )
اگه فقط بهم یک لبخند بزنی و دلیل بی اهمیتو بهم بگیی دستور میدم همین الان کامیون پیایینو که پر از خوراکی های مورد علاقته رو خالی کنن بیارن بزارن تو بغلت ..
+از ذوقق زیاد خر شدیو همه چیز وگفتی اخر سرم با خوراکیات پارتی گرفتی ......
the end
۸.۶k
۰۵ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.