(عشق سرد)پارت 5
جانگکوک:مامانمه
ا.ت:وقتی گفت مامانمه یه ترس بزرگی افتاد تو جونم
جانگکوک:مامانم گفت داره میاد خونم به ا.ت گفتن آماده باشه (فردا صبح )
ا.ت:از خواب بیدار شدم دیدم ساعت۸ صبح و صدای یه خانومی از پایین میاد
سریع بلند شدم یه هودی بنفش و شلوار مشکی تنگ پوشیدم موهام رو صاف کردم رفتم پایین
م/ج:داشتم با جانگکوک حرف میزدم که یه دختر خوشگل اومد پایین
جانگکوک:داشتم با مامانم حرف میزدم که یهو ا.ت اومد پایین بهش گفتم:
آنیو(سلام)
ا.ت:سلام ممنون تو خوبی .و بعد رفتم نشستم کنار جانگکوک که نگاه های سنگین مادرش رو رو خودم حس کردم
م/ج:پسرم این دختره کیه ؟؟؟
جانگکوک:اوه ....معرفی نکردم مامان ایشون دوست دخترم ا.ت و ا.ت ایشون مادرم
ا.ت:خوشبختم
م/ج:جانگکوک این دختره خیلی زشته که من برات یه نفر دیگرو پسندیدم
جانگکوک:وقتی اینو شنیدم فهمیدم قضیه از چه قراره
نکته:
م/ج)مامان جانگ کوک میشه
ا.ت:وقتی اینو گفت خیلی ناراحت شدم و گفتم:
من جانگکوک رو دوست دارم و نمیخوام ازش جدا شم
جانگکوک:ا.ت رو بغل کردم و به مامانم گفتم:
مامان من دیگه عاشق شدم و ا.ت رو به هیچ عنوان ول نمیکنم
که اخمای مامانم رفت تو هم و گفت:
پسرم اون دختره گدا رو ول کن
من برای پسری به خوشگلی و جذابی تو یه دختر خوب انتخاب کردم
جانگکوک:هیچ دختری اندازه ا.ت خوب نیست
م/ج:
من برات ....
اگه ادامشو میخواین :
لایک:۱۵
کامنت:۵
دوستون دارم 😚🥰
لایک،کامنت،مهم تر از همه فالووم کنین
جانگکوک لاورا ❤️
جیمین لاورا 💓
تهیونگ لاورا 💗
همه باید لایک کنین اجباری چون از این ستا اسم بردم و قراره نقش مهمی توی دلشتان داشته باشن
بای💗💓❤️🥰
ا.ت:وقتی گفت مامانمه یه ترس بزرگی افتاد تو جونم
جانگکوک:مامانم گفت داره میاد خونم به ا.ت گفتن آماده باشه (فردا صبح )
ا.ت:از خواب بیدار شدم دیدم ساعت۸ صبح و صدای یه خانومی از پایین میاد
سریع بلند شدم یه هودی بنفش و شلوار مشکی تنگ پوشیدم موهام رو صاف کردم رفتم پایین
م/ج:داشتم با جانگکوک حرف میزدم که یه دختر خوشگل اومد پایین
جانگکوک:داشتم با مامانم حرف میزدم که یهو ا.ت اومد پایین بهش گفتم:
آنیو(سلام)
ا.ت:سلام ممنون تو خوبی .و بعد رفتم نشستم کنار جانگکوک که نگاه های سنگین مادرش رو رو خودم حس کردم
م/ج:پسرم این دختره کیه ؟؟؟
جانگکوک:اوه ....معرفی نکردم مامان ایشون دوست دخترم ا.ت و ا.ت ایشون مادرم
ا.ت:خوشبختم
م/ج:جانگکوک این دختره خیلی زشته که من برات یه نفر دیگرو پسندیدم
جانگکوک:وقتی اینو شنیدم فهمیدم قضیه از چه قراره
نکته:
م/ج)مامان جانگ کوک میشه
ا.ت:وقتی اینو گفت خیلی ناراحت شدم و گفتم:
من جانگکوک رو دوست دارم و نمیخوام ازش جدا شم
جانگکوک:ا.ت رو بغل کردم و به مامانم گفتم:
مامان من دیگه عاشق شدم و ا.ت رو به هیچ عنوان ول نمیکنم
که اخمای مامانم رفت تو هم و گفت:
پسرم اون دختره گدا رو ول کن
من برای پسری به خوشگلی و جذابی تو یه دختر خوب انتخاب کردم
جانگکوک:هیچ دختری اندازه ا.ت خوب نیست
م/ج:
من برات ....
اگه ادامشو میخواین :
لایک:۱۵
کامنت:۵
دوستون دارم 😚🥰
لایک،کامنت،مهم تر از همه فالووم کنین
جانگکوک لاورا ❤️
جیمین لاورا 💓
تهیونگ لاورا 💗
همه باید لایک کنین اجباری چون از این ستا اسم بردم و قراره نقش مهمی توی دلشتان داشته باشن
بای💗💓❤️🥰
۵.۶k
۲۷ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.