قربانِ دِلِ دیوانه ات بروم
قربانِ دِلِ دیوانه ات بروم
یادت هست قانون شکن بودی؟
پاییز ها هوا که بارونی میشد یا ابری پیام میدادی یه ربع دیگه دم درِ دانشکده باش، میگفتم سر کلاسم دیوونه، میگفتی بپیچ بیا بیرون، مثل بقیه نباش که از بارون هیچی نمیفهمن.
بعد زیر بارون لابه لای کوچه های خلوت شهر چرخ میخوردیم اونم بدون چتر، میگفتی چتر بی احترامی به بارونه، باید زیرش خیس بشی تا ازش تشکر کنی.
گاهی هم یهو به سرت میزد و وسط اون چرخ زدنا دوتا نسکافه میگرفتی و میکشیدیم تو اون خیابونه که پر از کتاب فروشی بود، چشمتو میبستی و یه مغازه رو انتخاب میکردی، بعد میرفتیم داخلش کتاب فروغ، ثالث، ابتهاج یا نمایشنامه های شکسپیر رو میاوردی و میشستیم رو زمین کثیف کتاب فروشی برای هم میخوندیمشون تا وقتی که صدای فروشنده دربیاد و بندازمون بیرون. منم وقتی غر میزدم میگفتی بیخیال، قراره یبار زندگی کنیم وبیا این یبار رو شبیه این مردمِ خسته کننده شهر نباشیم!
حالا...
حواست هست پاییزه؟
همه میگن رفته های پاییز برگشتنی نیستن، همه میگن محاله کسی تو پاییز برگرده، همه میگن پاییز بی رحمه!
باز هم قانون شکن باش
بشکن قانون پاییز رو و برگرد
تو همین فصل گریه و رفته ها برگرد
مثل بقیه نباش و ثابت کن پاییز سخاوت هم بلده.
تصدقِ دلِ دیوانه ات
اصلا حواست هست داری شبیه این مردمِ خسته کننده شهر میشی که اومدن بلد نیستن؟
برگرد دیوانه...! #محیا_زند
یادت هست قانون شکن بودی؟
پاییز ها هوا که بارونی میشد یا ابری پیام میدادی یه ربع دیگه دم درِ دانشکده باش، میگفتم سر کلاسم دیوونه، میگفتی بپیچ بیا بیرون، مثل بقیه نباش که از بارون هیچی نمیفهمن.
بعد زیر بارون لابه لای کوچه های خلوت شهر چرخ میخوردیم اونم بدون چتر، میگفتی چتر بی احترامی به بارونه، باید زیرش خیس بشی تا ازش تشکر کنی.
گاهی هم یهو به سرت میزد و وسط اون چرخ زدنا دوتا نسکافه میگرفتی و میکشیدیم تو اون خیابونه که پر از کتاب فروشی بود، چشمتو میبستی و یه مغازه رو انتخاب میکردی، بعد میرفتیم داخلش کتاب فروغ، ثالث، ابتهاج یا نمایشنامه های شکسپیر رو میاوردی و میشستیم رو زمین کثیف کتاب فروشی برای هم میخوندیمشون تا وقتی که صدای فروشنده دربیاد و بندازمون بیرون. منم وقتی غر میزدم میگفتی بیخیال، قراره یبار زندگی کنیم وبیا این یبار رو شبیه این مردمِ خسته کننده شهر نباشیم!
حالا...
حواست هست پاییزه؟
همه میگن رفته های پاییز برگشتنی نیستن، همه میگن محاله کسی تو پاییز برگرده، همه میگن پاییز بی رحمه!
باز هم قانون شکن باش
بشکن قانون پاییز رو و برگرد
تو همین فصل گریه و رفته ها برگرد
مثل بقیه نباش و ثابت کن پاییز سخاوت هم بلده.
تصدقِ دلِ دیوانه ات
اصلا حواست هست داری شبیه این مردمِ خسته کننده شهر میشی که اومدن بلد نیستن؟
برگرد دیوانه...! #محیا_زند
۹.۲k
۰۳ آبان ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.