"Just dady mafia "
"Just dady mafia "
Part:¹⁰
جی هوپ: الان دعوا میشه
نامجون: وایسا دختره رو برد اتاق
یونگی: لعنتی
یونگی بلند شد پسرا هم پشت سرش رفتن سمت اتاق
ویو نابورا:
پسره هی بهم نزدیک میشد خیلی میترسیدم هر لحظه ممکن بود سکته کنم همون هفتا پسر اومدن تو اتاق
یونگی: هوییی نره غول... بهت یاد ندادن دس به ناموس مردم نزنی*عربده*
+ گم شو بابا تو دخالت نکن
یونگی: دخالت نکنم نه؟
یکی از اون هفتا رف اون پسره رو گرفت به حد مرگ میزد که دستم کشیده شد یکی از اون پسرا دستم کشید برد پیش خودشون
تهیونگ: هیششش اروم باش
کوک: یونگی بسه دیگه ولش کن
ویو یونگی:
انقدر اون پسره رو زدم که بیهوش شد دستام پره خوب بود رفتم سمت دختره هنوز تو شوک بود
یونگی: حواست کجاس؟ میدونی اگه نمیومدم چه بلایی سرت میومد؟*داد*
یهو دختره زد زیر گریه نشست رو زمین زانوهاشو بغل کرد
جیمین: یونگی اروم باش الان حالش خوب نیس
نامجون: هیسس گریه نکن بلند شو بریم بیرون
رفتن بیرون یهو....
Part:¹⁰
جی هوپ: الان دعوا میشه
نامجون: وایسا دختره رو برد اتاق
یونگی: لعنتی
یونگی بلند شد پسرا هم پشت سرش رفتن سمت اتاق
ویو نابورا:
پسره هی بهم نزدیک میشد خیلی میترسیدم هر لحظه ممکن بود سکته کنم همون هفتا پسر اومدن تو اتاق
یونگی: هوییی نره غول... بهت یاد ندادن دس به ناموس مردم نزنی*عربده*
+ گم شو بابا تو دخالت نکن
یونگی: دخالت نکنم نه؟
یکی از اون هفتا رف اون پسره رو گرفت به حد مرگ میزد که دستم کشیده شد یکی از اون پسرا دستم کشید برد پیش خودشون
تهیونگ: هیششش اروم باش
کوک: یونگی بسه دیگه ولش کن
ویو یونگی:
انقدر اون پسره رو زدم که بیهوش شد دستام پره خوب بود رفتم سمت دختره هنوز تو شوک بود
یونگی: حواست کجاس؟ میدونی اگه نمیومدم چه بلایی سرت میومد؟*داد*
یهو دختره زد زیر گریه نشست رو زمین زانوهاشو بغل کرد
جیمین: یونگی اروم باش الان حالش خوب نیس
نامجون: هیسس گریه نکن بلند شو بریم بیرون
رفتن بیرون یهو....
۴۱۸
۲۵ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.