Part 10

Part 10


نانا:چی میگی !!! اقای راننده من همراه ایشون


راوی: مرده دستشو گذاشت تو دهن نانا تا حرف نزنه رسیدن مرده به زور نانا و خارج کرد نانا داشت داد میزد

نانا: ولم کن میگم ولم کن ( با بغض)

مرده: تو با من میای


راوی: همینجوری نانا داشت زور میداد که ولش کنه اما نمی کرد تا اینکه یه ماشین پولداری رد شد و یکم برگشت تهیونگ بود دید مرده مسته و نانا رو میخواد باخودش ببره تا تجاوز کنه بهش تهیونک از ماشین پیاده شد

تهیونگ: اهای داری چه غلطی میکنی

مرده : به توچه دوست دخترمه

تهیونگ : یادم نمیاد زنم دوست پسر داشته باشه

راوی: نانا با حرف تهیونگ تعجب کرد
تهیونگ دست نانارو کشید وارد ماشینش کرد نانا میترسید نکنه تهیونگم نثل اون اقاهه باشه

تهیونگ: اسمت چیه؟؟

نانا: به شما چه:

تهیونگ: بلبل زبونم که هستی

نانا: تروخدا منو ول کن من کاری نکردم( با گریه)

تهیونگ : هوشششششش دختر چرا گریه میکنی خونتون کجاست اسمت چیه؟؟

نانا: نانا کیم نانام خونه ندارم میرم خوابگاه دانشگاه تروخدا ولم کنید

تهیونگ : من کاریت ندارم ولی چون گفتی خونه نداری میای خونه ی من

نانا: اخه

تهیونگ : اخه نداره

نانا: ولی من

تهیونگ: بسه




عکس ماشین تهیونگ🖕
( که در واقع ماشینه جینه🤣)