خلافکار قسمت ۵:
ساعت ۳ نصف شب بود کوک و شوگا اومدن به زیر زمین تو هم بهوش اومدی
گفتی:لطفا آزادم کنید قول میدم به کسی چیزی نگم ، پس تو شوگایی و بهم دروغ گفتی من فکر کردم ما دوستیم
شوگا:خب راستش،حقیقته
گفتی:شما دیگه چه جور انسانی هستید مادرم پدرم الان چی فکر میکنن من توی این شهر غریب چیکار کنم آخه؟
کوک:ببین ما مافیاییم،بی تی اس هستیم،اون دخترهم که فهمیدی
گفتی:اون کیه آخه این رئیستون دیوونس؟نمیفهمه من اون نیستم؟وایسا اصلا اون دختره کیه اون پسری که موضوع رو گفت کی بود چقدر سرد و خشک بود و اون عوضی کیه؟
کوک:اون عوضی پارک جیمین رئیس مافیاست سرگروه ماست رئیس کل که میشه گفت به عبارتی پدرخوانده کیم نامجونه و پسرش هم جی هوپ یه پسر بی عرصه ایه که نگو همش عشق و حاله ولی برادرش جین مدیریتش عالیه و اون پسر سرده هم تهیونگه ماهم که میشناسی اون دختر هم یوری بود کسی که یه زمان همدست جیمین بود ولی تصمیم گرفت اینجارو ترک کنه خسته شده بود میخواست مافیا بی تی اس رو به باد بده راستش دل جیمین رو برده بود ولی بعدش جیمین که فهمید روزگارشو سیاه کرد یوری با خدمتکارمون سه ریون دوست بود سه ریون فراریش داد تهیونگ فقط میدونه و ما و حالا تو اما جیمین نمیدونه ممکنه تو هم بزودی همدستش بشی اگر دست از پا خطا کنی زندت نمیذاره
گفتی:چی؟ولی من نمیخوام عضو بی تی اس بشم
شوگا:مگه دست خودته؟یکی از راه هایی که میتونی آزادی بدست بیاری مثل ما همین دست راست شدنه رئیسه
گفتی:تو هم که مشخصه همش بازی بود
شوگا:درسته من میخواستم تورو یوری جا بزنم تا جلوی اتفاقات رو بگیرم اما بعدش فهمیدم خود جیمین تورو اشتباه گرفته وقتی دیدم توی بار نیستی ترسیدم فکر کردم فهمیدی و پیش پلیس رفتی اما بعدش فهمیدم اینجایی ولی زخمی بودی اما چیزی عوض نشده درسته ما خلافکاریم اما نمیذاریم جیمین بلایی که سر یوری آورد سر تو بیاره تو فعلا یه برده ای اما مثل امانت
کوک:درسته تو امانتی
گفتی:چطور بهتون اعتماد کنم؟
کوک:قول میدیم چیزی نمیشه راستی بذار از جی هوپ بگم جی هوپ یه پسر پولداره که فقط به فکر خوشگذرونیه همش هم مدیریتو میپیچونه چون واقعا بلد نیست جی هوپ انقدر بی عرضه هست که بلد نیست رانندگی کنه
ویو عمارت کیم(نامجون):نامجون خیلی اعصبانی جی هوپ رو از خونه پرت کرد،نامجون داد زد:برو گمشو پسره ی نمک نشناس فقط ۱ روز ماشینمو قرض دادم ۱ روز!بی عرضه تو حتی نتونستی یه روز نگهش داری بخاطر تو الان ضرر خوردیم اون ماشین هدیه رئیس جو بود
نامجون درو از روش قفل کرد جی هوپ هم در میزد جی هوپ:بابا درو باز کن بخدا غلط کردم بابا!
کوک:جین هم خیلی خود شیفته و از خود راضیه
ویو عمارت کیم:جین هم داخل اتاق جلوی آینه لبخند میزد و از پنجره برای جی هوپ قیافه میگرفت
گفتی:لطفا آزادم کنید قول میدم به کسی چیزی نگم ، پس تو شوگایی و بهم دروغ گفتی من فکر کردم ما دوستیم
شوگا:خب راستش،حقیقته
گفتی:شما دیگه چه جور انسانی هستید مادرم پدرم الان چی فکر میکنن من توی این شهر غریب چیکار کنم آخه؟
کوک:ببین ما مافیاییم،بی تی اس هستیم،اون دخترهم که فهمیدی
گفتی:اون کیه آخه این رئیستون دیوونس؟نمیفهمه من اون نیستم؟وایسا اصلا اون دختره کیه اون پسری که موضوع رو گفت کی بود چقدر سرد و خشک بود و اون عوضی کیه؟
کوک:اون عوضی پارک جیمین رئیس مافیاست سرگروه ماست رئیس کل که میشه گفت به عبارتی پدرخوانده کیم نامجونه و پسرش هم جی هوپ یه پسر بی عرصه ایه که نگو همش عشق و حاله ولی برادرش جین مدیریتش عالیه و اون پسر سرده هم تهیونگه ماهم که میشناسی اون دختر هم یوری بود کسی که یه زمان همدست جیمین بود ولی تصمیم گرفت اینجارو ترک کنه خسته شده بود میخواست مافیا بی تی اس رو به باد بده راستش دل جیمین رو برده بود ولی بعدش جیمین که فهمید روزگارشو سیاه کرد یوری با خدمتکارمون سه ریون دوست بود سه ریون فراریش داد تهیونگ فقط میدونه و ما و حالا تو اما جیمین نمیدونه ممکنه تو هم بزودی همدستش بشی اگر دست از پا خطا کنی زندت نمیذاره
گفتی:چی؟ولی من نمیخوام عضو بی تی اس بشم
شوگا:مگه دست خودته؟یکی از راه هایی که میتونی آزادی بدست بیاری مثل ما همین دست راست شدنه رئیسه
گفتی:تو هم که مشخصه همش بازی بود
شوگا:درسته من میخواستم تورو یوری جا بزنم تا جلوی اتفاقات رو بگیرم اما بعدش فهمیدم خود جیمین تورو اشتباه گرفته وقتی دیدم توی بار نیستی ترسیدم فکر کردم فهمیدی و پیش پلیس رفتی اما بعدش فهمیدم اینجایی ولی زخمی بودی اما چیزی عوض نشده درسته ما خلافکاریم اما نمیذاریم جیمین بلایی که سر یوری آورد سر تو بیاره تو فعلا یه برده ای اما مثل امانت
کوک:درسته تو امانتی
گفتی:چطور بهتون اعتماد کنم؟
کوک:قول میدیم چیزی نمیشه راستی بذار از جی هوپ بگم جی هوپ یه پسر پولداره که فقط به فکر خوشگذرونیه همش هم مدیریتو میپیچونه چون واقعا بلد نیست جی هوپ انقدر بی عرضه هست که بلد نیست رانندگی کنه
ویو عمارت کیم(نامجون):نامجون خیلی اعصبانی جی هوپ رو از خونه پرت کرد،نامجون داد زد:برو گمشو پسره ی نمک نشناس فقط ۱ روز ماشینمو قرض دادم ۱ روز!بی عرضه تو حتی نتونستی یه روز نگهش داری بخاطر تو الان ضرر خوردیم اون ماشین هدیه رئیس جو بود
نامجون درو از روش قفل کرد جی هوپ هم در میزد جی هوپ:بابا درو باز کن بخدا غلط کردم بابا!
کوک:جین هم خیلی خود شیفته و از خود راضیه
ویو عمارت کیم:جین هم داخل اتاق جلوی آینه لبخند میزد و از پنجره برای جی هوپ قیافه میگرفت
۲.۸k
۱۱ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.