چند دقیقه ای صدا نمیومد که صدای بمب اومد فهمیدم در رو شکس
چند دقیقه ای صدا نمیومد که صدای بمب اومد فهمیدم در رو شکسته
جیمین=دفعه ی بعد در رو باز کن بیبی
ا/ت=نمیکنم
جیمین=اوف باشه میخواستم بهت بگم امشب مهمون داریم
ا/ت=چی تو دیوونه ای چیزی هستی منو دزدیدی آوردی اینجا بعد میگی امشب مهمون داریم
جیمین=عصبانیم نکن توی کمد لباس هست یکی رو بپوش ساعت ۹ آماده باش
ا/ت=باشه
ویو ا/ت
الان ساعت ۸ شبه پس رفتم یه دوش طولانی گرفتم و اومدم بیرون حوله رو پوشیدم موهام رو خشک کردم و خواستم لباس بپوشم که جیمین وارد اتاق شد
ا/ت=یا نیا
جیمین=بیبی از من خجالت نکش
ا/ت=میگم نیا
جیمین=اومدم
ا/ت توی این فرصت حوله رو پوشید
جیمین=اِ پوشیدی زود حاظر شو
ا/ت=باشه
ویو ا/ت
برای این که لجش رو در ببارم یه لباس کوتاه پوشیدم(عکسشو میزارم)
ارایش کردم و موهام رو دم اسبی بستم و کفشم رو پوشیدم
ویو جیمین
زنگ در رو زدن من رفتم باز کنم که دیدم بقیه اومدن تا اومدن
کوک=سلام وای جیمین نگفته بودی که دوست دختر داری
جیمین با حرف کوک برگشت سمت ا/ت که دید چقدر لباساش کوتاهِ عصبانی شد ولی به روی خودش نیاور
تهیونگ=سلام جیمین میگم این دوست دخترت خواهر نداره من برم بگیرمش
جیمین=نه یه دونه بود اونم مال منِ
نامجون=سلام
جیمین=سلام بچه ها بیاید بشینید
همه رفتن نشستن ا/ت رفت کنار جین نشت
ویو ا/ت
توی کل مجلس نگاه های سنگین یکی رو روی خودم حس کردم که دیدم جی هوپ داره به من نگاه میکنه بعد یه نگاه به جیمین انداختم که اشاره کرد برم پیشش اما من توجه نکردم که خودش اومد نشت دستم رو گرفت ولی خواستم درش ببارم که محکم تر از قبل گرفت
جیمین=(در گوش ا/ت) برو یه لیوان شربت بیار
ا/ت=اوف باشه
ا/ت اومد و به همه شربت داد تا رسید به شوگا ریخت روی پاش ا/ت یه دستمال آورد و کشید روی پاش
ویو ا/ت
یه نگاه به جیمین انداختم که بهم گفت
جیمین=بیابشین
ا/ت=توجه نکرد
جیمین=گفتم بیا بشین
ا/ت این دفعه اومد نشست بعد از چند دقیقه موقع شام شد ا/ت میز رو چید موقع شام کوک گفت
کوک=میگم جیمین بیا سر ا/ت شرط ببندیم اگه من بردم ا/ت مال میشه اگه نه مال خودت
جیمین=ببخشید ولی من سر اموالم شرط نمیبندم
کوک=آنقدر کار رو سخت نکن دیگه
نامجون=...
خوب پارت های بعدی رو هم تا شب میزارم🩷
جیمین=دفعه ی بعد در رو باز کن بیبی
ا/ت=نمیکنم
جیمین=اوف باشه میخواستم بهت بگم امشب مهمون داریم
ا/ت=چی تو دیوونه ای چیزی هستی منو دزدیدی آوردی اینجا بعد میگی امشب مهمون داریم
جیمین=عصبانیم نکن توی کمد لباس هست یکی رو بپوش ساعت ۹ آماده باش
ا/ت=باشه
ویو ا/ت
الان ساعت ۸ شبه پس رفتم یه دوش طولانی گرفتم و اومدم بیرون حوله رو پوشیدم موهام رو خشک کردم و خواستم لباس بپوشم که جیمین وارد اتاق شد
ا/ت=یا نیا
جیمین=بیبی از من خجالت نکش
ا/ت=میگم نیا
جیمین=اومدم
ا/ت توی این فرصت حوله رو پوشید
جیمین=اِ پوشیدی زود حاظر شو
ا/ت=باشه
ویو ا/ت
برای این که لجش رو در ببارم یه لباس کوتاه پوشیدم(عکسشو میزارم)
ارایش کردم و موهام رو دم اسبی بستم و کفشم رو پوشیدم
ویو جیمین
زنگ در رو زدن من رفتم باز کنم که دیدم بقیه اومدن تا اومدن
کوک=سلام وای جیمین نگفته بودی که دوست دختر داری
جیمین با حرف کوک برگشت سمت ا/ت که دید چقدر لباساش کوتاهِ عصبانی شد ولی به روی خودش نیاور
تهیونگ=سلام جیمین میگم این دوست دخترت خواهر نداره من برم بگیرمش
جیمین=نه یه دونه بود اونم مال منِ
نامجون=سلام
جیمین=سلام بچه ها بیاید بشینید
همه رفتن نشستن ا/ت رفت کنار جین نشت
ویو ا/ت
توی کل مجلس نگاه های سنگین یکی رو روی خودم حس کردم که دیدم جی هوپ داره به من نگاه میکنه بعد یه نگاه به جیمین انداختم که اشاره کرد برم پیشش اما من توجه نکردم که خودش اومد نشت دستم رو گرفت ولی خواستم درش ببارم که محکم تر از قبل گرفت
جیمین=(در گوش ا/ت) برو یه لیوان شربت بیار
ا/ت=اوف باشه
ا/ت اومد و به همه شربت داد تا رسید به شوگا ریخت روی پاش ا/ت یه دستمال آورد و کشید روی پاش
ویو ا/ت
یه نگاه به جیمین انداختم که بهم گفت
جیمین=بیابشین
ا/ت=توجه نکرد
جیمین=گفتم بیا بشین
ا/ت این دفعه اومد نشست بعد از چند دقیقه موقع شام شد ا/ت میز رو چید موقع شام کوک گفت
کوک=میگم جیمین بیا سر ا/ت شرط ببندیم اگه من بردم ا/ت مال میشه اگه نه مال خودت
جیمین=ببخشید ولی من سر اموالم شرط نمیبندم
کوک=آنقدر کار رو سخت نکن دیگه
نامجون=...
خوب پارت های بعدی رو هم تا شب میزارم🩷
۳۳.۷k
۲۵ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.