چن شاتی شات اخر شکنجع عاشقانع

ته _ اتفاقا خیلی هم خوب بود بریم بخابیم
_ ارع
ته _ فردا میخام برم لس انجلس میخوام یه دختر با خودم ببرم خیلی جذاب هات کیوت و میخام اونجا کلی لباس براش بخرم
_ کی اون دختر
ته _ وایسا نگاش نکن پشتت
_ با نگرانی بر گشتم عقب و خودمو تو اینه دیدم پروانع های قلبم شرو به پرواز کردن خنده ای سر دادام به بغلش رفتم سرم سینع های سفید و مردونش قایم کردم بوسه ای بشون زدم محکم گرفمش
ته _ کیوت زیر باسنش گرفتم بلندش کردم چسبوندمش به دیوار لبای پفکیش صاحب شدم گازی به لب پایینش زدم که دهنش باز کرد منم جای جای دهنشو مزه کردم عاه عاشق این لبای عسلیم
_ قرمز شدن لپام رو حس میکردم
ته _ گوجه بوسه ای به لپاش زدم نگاش کن چطور دلم اومد
ادمین _ پسرک که همونطور به چشمای تیلع ای دختر زل زدع بود هزاران لعنت به خودش میفرستاد
کوک ویو *
ایششششش درو باز کن تهیونگ کدوم گوری بابا بار اصلحع اشتباه رفته اصلا کسی ندزدیده از روی در پریدم وارد خونع شدم دروباز کردم که با صحنع ای چندش اور مواجه شدم
ته _ باسرعت دروباز کرد منم عجلع کردم ۱/ت از دستم افتاد هیییی عوضی این یه هفته کدوم گوری بودی
کوک _ بابا من چهل بار به ۱/ت و خودت زنگ زدم ولی هیچ کدوم جواب ندادین
ته _ گوشی ۱/ت خاموش مال منم خطشو عوض کردم
کوک _ یه لحضع یقم ول کن بار اومدع دم درع گفتم بیارنش داخل زیر زمین

تامام ♡ امید وارم خوشتون اومدع باشع فیک نامی هم تمام شد دگ ۱/ت بعد ده سال به عشقش رسید خوب ممنونم که تا اینجا فیکم خوندید